تمامی متخصصین بالینی به آسانی به ارزش اشعة ایکس پی نبردند، و شروع رادیولوژی در کار بیمارستانی بندرت پذیرفته می شد. بعد از نمایش [ چند تصویر رادیوگرافی ] توسط فرانسیس ویلیامز، دکتر شاتوک[1] این چنین اظهار داشت: « من تصدیق می کنم که می توانم استخوانهای شکسته را ببینم؛ و در نهایت می توانم استخوانهای اندام خارجی را ببینم؛ اما وقتی با اشعة ایکس به قفسة سینه و درون شکم نگاه می کنم چیز واضحی نمی بینم. فرانک ویلیامز تنها چند تصویر به شما نشان داد و به شما گفت که قلب اینجا و ریه ها اینجایند. حال من می گویم چیزی در این تصاویر نمی بینم؛ و این حقیقت دارد، من فکر نمی کنم که او نیز بتواند». حتی بعضی از رادیوگرافرهای اولیه مشکوک بودند. از جورج فاولر[2] کسی که همراه چارلس لستر لئونارد[3] رادیولوژی را در بیمارستان عمومی فیلادلفیا بنیان نهاد، درخواست شد که: « دکتر فاولر، هیات رئیسه تصمیم گرفته است که یک ماشین اشعة ایکس نصب کند و آنها می خواهند که شما آنرا اداره کنید». فاولر در پاسخ گفت که: « ... من آینده ای برای این رشته نمی بینم. تمام استخوانهای درون و بیرون بدن این را نشان خواهند داد». خوشبختانه، فاولر آنچه را که از او خواسته شده بود پذیرفت و رئیس بخشِ تخصص پزشکی جدید شد. اولین مکانی که برای او در بیمارستان عمومی فیلادلفیا در نظر گرفته شده بود اتاقی بود به ابعاد 15×12 پا، برای تجهیزات، اتاق آزمایش، و تاریکخانه. بعضی از وسایل اولیة او شامل یک ترالی [ وسیله ای که پرسنل بیمارستان وسایل مورد نیاز درمان را در آن می گذارند ] بود که به عنوان تخت، هم جهت حمل و نقل وسایل و هم جابجایی بیمار به نزدیک لامپ و تجهیزات ثابت. برای بیمارستان تازه تأسیس جان هاپکینز شروع استفاده از اشعة ایکس ساده نبود، نفوذ جراحانی که در سطح جهانی مشهور بودند یک سوءظن و بدگمانی عمیق را در « مردان اشعة ایکس » جوان القاء کرده بود تا ای حد که تفسیر و تعبیرشان از عکسهای رادیوگرافی چنین بود: « فلان قسمت بدن، در فلان زمان بایستی تحت عمل قرار گیرد». گر چه در بیمارستان هاپکینز با یک اتاق کوچک و مقدار محدودی وسایل، و در نهایت محلی برای رادیولوژی موافقت شد، ولی بایستی پنجاه سالی می گذشت تا بخش رادیولوژی به یک بخش مجهز جداگانه تبدیل شود. 2-16) بیمارستان پرسبیترین[4] در 1896. در فوریة همان سال این مؤسسه با دریافت تجهیزات اشعة ایکس توانست به عنوان اولین بیمارستان امریکایی ای که کشف جدید را با کار درمانگاهی خود تلفیق کرده مطرح شود. خیلی از بیمارستانها درجة اهمیت تکنولوژی جدید را درک نکرده بودند، با این حال تعداد اندکی توانستند راهی آسان برای هماهنگ ساختن آن در مجموعة سازمانی و فیزیکی درمانگاه بیابند.2-17) چارلس لئونارد (1913-1861) زمانی که « پرتونگار » بخش پزشکی شد یکی از جراحان بیمارستان دانشگاه پنسیلوانیا و همچنین یکی از علاقمندان به عکاسی بود. اولین تأسیسات بیمارستانی او در یک اتاق تاریک و خفه، بدون تهویه، جدا از بخش جراحی بود. او پانزده سال پس از کشف اشعة ایکس خود را در مقام پدر رادیولوژی امریکا دید.2-18) همچنین لئونارد کار تشخیص و درمان با اشعة ایکس را در مطب شخصی خود انجام می داد، جایی که این تخت راحتیِ بیمارانش را تأمین می کرد.2-19) زمانیکه او در بیمارستان دانشگاه پنسیلوانیا کار می کرد، وسیلة استاندارد بیمارستانی برای حمل و نقل یک ترالی بود. با اینکه اشعة ایکس بود که وارد بیمارستان شده بود، ولی راهی جز بردن بیمار در زیر اشعة ایکس نبود. اولین تخت « متحرک» در سالهای 1900 با نصب روی ترالی ساخته شد.2-20) اغلب بیمارستانهای اولیه از نظر فضا و همچنین پشتیبانی مالی در مضیقه بودند. در اینجا دکتر هایستد[5] از بیمارستان جان هاپکینز[6] را می بینید که برای مشاهدة عکس رادیوگرافی بیمار خود از نور چراغ و پنجره بطور همزمان استفاده می کند. (نویسنده از این شیوه در سالهای 1970 در بیمارستان قدیمی سان فرانسیسکو ، جایی که حتی یک « چراغ گرم » در دسترس نبود، استفاده می کرد).2-21) فردریک بیتجر[7] (1933- 1874) معمولاً به عنوان « عکاس رادیوگرافی » در خدمت دکتر هایستد بود. بیتجر ( که در تصویر با علامت صلیب نشان داده شده ) یکی از فارغ التحصیلان سال 1901 از دانشکدة پزشکی هاپکینز بود. شهرت او به عنوان یک معلم فوق العاده شاید بخاطر قابل استناد بودن آموزشهای او به همراه دوستش دکتر ویلیام اسلر[8]، که در جلو سمت چپ نشسته است، باشد.2-22) بیتجر که دانشجوی جراحی بود برای « مراقبت از اتاق اشعة ایکس » تعیین شده بود. او بعد از بازگشت از آلمان، وقت زیادی صرف کار در آزمایشگاه اشعة ایکس کرد و به همین دلیل در سال 1902 بعنوان « عکاس تجربی » در بیمارستان جان هاپکینز معروف شد. [1]Dr. F.C. Shattuck[2] George Phahler[3] Charles Lester Leonard [4] Presbyterian Hospital of NYC[5] Dr. Haisted [6] Johns Hopkins Hospital[7] Frederick Baatjar [8] Dr. William Osler