کلاس آنلاین ریاضی، فیزیک و کامپیوتر -

فیزتک

فیزیک و تکنولوژی

ابراهیم پهلوان ۱۰ فروردين ۸۴ ، ۲۱:۳۳ ۰ نظر بازديد: ۱۶۵۴

فصل اول

۱. نور جدید

در حدود صد سال پیش اشعة ایکس در آزمایشگاه بوجود آمد و در موارد بسیار گسترده ای کاربرد پیدا کرد‌ و این یک پیشرفت و جهش فوق العاده شگفت انگیز به شمار می آمد. در آخرین هفته های سال 1895که  رونتگن به طور رسمی تولید آن را اعلام کرد، روزنامه ها، مجلات و ژورنال های حرفه ای سراسر دنیا توضیحات دقیقی از این اشعة مرموز همراه با دستورالعمل مشروح جهت تولید و استفاده از آن می دادند. در فوریة سال 1896 اکثر مراکز شهرها و شهرستان های آمریکا شاهد برگزاری اولین نمایش هایی از این « نور جدید » بودند. در مدت یک سال کاربرد اشعة ایکس در تشخیص و درمان بیماری ها شاخة جدیدی در علم پزشکی به وجود آورد. در حقیقت نگرش عمومی و واکنش افراد متخصص آن عصر نسبت به اشعة جدید تمام تاریخچة پرتونگاری پزشکی را به ما می نمایاند. این برای اولین بار در مسیر علم پزشکی بود که یک دستگاه الکتریکی پیچیده، رابطة عاطفی ای بین پزشک و بیمار ایجاد میکرد. سؤالات گوناگونی بود که بایستی به آنها پرداخته می شد: چه کسی این ماشین را به کار خواهد گرفت؟ آن شخص چه نوع آموزشی نیاز خواهد داشت؟ چه کسی بایستی برای این تجهیزات هزینه میکرد؟ ویا چه کسی می توانست با دیدن عکسهای رادیولوژی در مورد نحوة درمان بیمار تصمیم گیرد؟ وقایعی که در مورد رادیولوژی در آن سالها روی میداد به عنوان خط مشیی برای علم پزشکی در آن سالها به کار گرفته شد. اینکه چه هزینه ای و چه تکنولوژیی و چه حوزه و قلمروی حرفه ایی و... در زمینة اشعة ایکس مورد نیاز بود اولین سؤالاتی بودند که در پایان این قرن ( قرن نوزدهم ) توسط مردان و زنانی که خود را « پیشگامان رادیولوژی » میدانستند مطرح بود. هنگامی که دسترسی به تجهیزات مورد نیاز به راحتی ممکن شد پرتو نگاری ( رادیولوژی ) یکی از اولین رشته های پزشکی بود که استفادة روز افزونی از عکس های رادیولوژی در آگهی ها، متون تخصصی و کارهای کلینیکی کرد. ما خیلی خوش شانسیم که منبعی از اسناد تصویری از آن سالها داریم.

۲. رونتگن و کشف اشعة ایکس

در هشتم نوامبر 1895 ویلهِلم کُنراد رونتگن[1] پروفسور آلمانی تبار ( 1923 - 1845 ) در حال کار در تاریکخانة آزمایشگاه وُزِنبرگ بود. آزمایشهای او حول پدیده های نوری و انواع آنها- که بوسیلة تخلیة الکتریکی در ولتاژهای بالا و درون لامپهای خلا بوجود می آمدند- بود. اینگونه لامپها را، به طور کلی با نام « لامپهای کروکس[2] » می شناسند- بعد از مرگ محقق انگلیسی ویلیام کروکس ( 1919 – 1832 )- که به طور گسترده ای در دسترس بود. رونتگن مجذوب اشعه های کاتدی و تعیین برد آنها در خارج از لامپ شده بود. آنچه باعث تعجب رونتگن شده بود این بود که وقتی لامپ شارژ می شد صفحه ای که به عنوان پردۀ مشاهده  در طرف دیگر اتاق قرار داده بود شروع به درخشش می کرد. این ثابت می کرد که صفحة پوشانده شده از پلاتینوسیانید باریم( همان پرده )که خیلی دور از اشعۀ کاتدی قرار داشت با آن وارد واکنش می شد. ما اطلاعات کمی در مورد توالی کارهایش در روزهای بعد داریم، مگر اینکه او اجسام مختلفی را بین لامپ و پرده قرار می داد و اشعۀ جدید را آزمایش می کرد، او مشاهده کرد که استخوانهای دستش به طور واضحی از میان گوشت نمایان می شوند. رونتگن برای هفت هفته با دقت زیادی به برنامه ریزی و اجرای آزمایشهایی برای تعیین ماهیت اشعه ها دست زد. او در اختفا و انزوا کار می کرد، بطوریکه به یکی از دوستانش گفته بود: « من یک چیز جذاب و جالب کشف کرده ام، اما نمی دانم به چه دلیل مشاهداتم صحیح است ». در حقیقت، آزمایشهای رونتگن آنقدر زیاد بود که او را در رسیدن به این باور که مشاهداتش حقیقت دارند متقاعد ساختند. و همین باعث بالا رفتن اطلاعات علمی مورد تأیید ما دربارۀ پدیده های موجود بود. در 28 دسامبر 1895 رونتگن گزارشی مقدماتی با عنوان "Uber eine neue Art von Strahlen" همراه با چند عکس رادیوگرافی آزمایشی و عکس دست همسرش به رئیس انجمنِ فیزیک-پزشکی وورزبرگ[3] ارائه داد، او در اولین روزهای سال جدید چند گزارش چاپی به دوستانش در سراسر اروپا فرستاد. ژانویة آن سال شاهد فراگیر شدن تمام دنیا با « اشعۀ ایکس خیره کننده » شد، و رونتگن این کشف را معجزه ای در پزشکی خواند. رونتگن، که اولین جایزۀ نوبل سال 1901 را آن خود ساخته بود، نپذیرفت که در مورد اشعۀ ایکس  چیزی را به طور عمومی یا خصوصی فاش کند، او حتی از اینکه شرح مختصری در مورد کشفش و کاربردهای آن بدهد اجتناب کرد. 1-3) ویلهلم کُنراد رونتگن ( 1923 – 1845 ) در 1896. به طعنه می توان گفت که رونتگن ( هنگام پی بردن به ماهیت کشفش ) هیچگونه علاقه ای برای عکس گرفتن نداشت. تعداد نسبتاً کمی عکس از او بعد از کشفش وجود دارد، که خیلی از آنها مانند این یکی  دارای ژستی رسمی و جدی اند.1-4) عکس محل کشف، انجمن فیزیک دانشگاه ووزبرگ، که در سال 1896 گرفته شده است. رونتگن در طبقۀ دوم زندگی می کرد، و آزمایشگاه و کلاسهای درس در زیرزمین و طبقۀ اول بودند.1-5) اتاق آزمایشگاه انجمن فیزیک که رونتگن برای اولین بار در آن متوجه اشعۀ  ایکس شد و به تحقیق پیرامون آن مشغول گشت.1-6) بزودی لامپهای بدین شکل بوسیلۀ رونتگن و دیگران برای تحقیق دربارۀ نورها مورد استفاده قرار گرفت.1-7) یکی از عکسهای رادیوگرافی که رونتگن در نوامبر 1895 برای تعیین قدرت نفوذ اشعۀ ها در اجسام گوناگون گرفت.1-8) عکس رادیوگرافی مشهوری که توسط رونتگن در 22 دسامبر 1895 گرفته شد، و برای فرانز اکسنر[4] – فیزیکدانی در وینا[5] – فرستاده شد. بر طبق روایات این عکس به عنوان « اولین عکس اشعۀ ایکس » و « عکس دستِ خانم رونتگن » مشهور است.1-9) عکس رونتگن از دست آلبرت وُن کولیکر[6]، که در پایان سخنرانی و نمایش رونتگن در انجمن فیزیک  پزشکی وُزنبرگ به تاریخ 23 ژانویة 1896 گرفته شد.1-10) عکس رادیوگرافی از چند سکه که توسط. گوداسپید[7] ( 1943 – 1860 ) و ویلیام جنینگز[8] ( 1945- 1860 ) در سال 1896 گرفته شده است. احتمالاً یکی از آن دو به طور تصادف در 22 فوریة 1890 در فیلادلفیا گرفته است. هیچکدام از آنها ( نه گود اسپید و نه جنینگز ) ادعای اینکه زودتر این را کشف کرده اند نداشتند، تا اینکه پس از اعلام رونتگن آنها نیز عکسها را به نمایش گذاشتند. [1]  Wilhelm Conrad Roentgen[2] Crooks tubes[3] Wurzburg Physical-Medical Society[4] Franz Exner[5] Vienna [6] Albert von Kolliker[7] A. W. Goodspeed [8] William Jennings

۳. کشف جهانی اشعه ایکس

« نور جدید از میان گوشت به استخوانها می نگرد ! » این عبارت در اواسط ژانویه 1896 به یک باره تیتر روزنامه های امریکا شد همچنین عبارت « اجسام جامد آشکار شدند!! » همراه با عکس های رادیو گرافی رونتگن و دیاگرام و جزئیات چگونگی تولید اشعه؛ در طول یک هفته، نمایشهایی در کالجها، دبیرستانها و همچنین در مکانهای عمومی بر پا شد.اینکه « به زودی هر خانه ای یک دستگاه اشعة کاتدی داشته باشد » هر مخترعی را به هیجان می آورد. توماس ادیسون[1] ( 1931 – 1874 )، یکی از آنهایی که مشتاق تکمیل کشف رونتگن بودند بود. تلاش او برای تهیة عکس رادیوگرافی از محتویات اطلاعاتی مغز، او را هفته ها در آزمایشگاهش مشغول کرد. کار او تنها باعث پیشرفت در دستگاه فلورسکوپ دستی شد، اما او در ساخت « لامپ اشعة ایکس » برای مصارف خانگی مأیوس شد. ادیسون تنها کسی نبود که از راه تجربه دست به چنین تلاشهایی زد. بعد از این به طور وسیعی ابزار آلات و لوازم مورد نیاز در دسترس قرار گرفت، و به زودی با اندک مبلغی هر کس می توانست یک عکس اشعة ایکس داشته باشند. محلها یا استودیو هایی جهت گرفتن ” عکس استخوان “ دایر شد، اشعاری در باب اشعة ایکس در مجلات عمومی به چشم می خورد، و همچنین در کارتونها، داستانهای کوتاه و حتی تبلیغات نیز اشعة ایکس راه پیدا کرد. کاراگاهان نیز طرفدار استفاده از دستگاه رونتگن برای پی بردن به افکار یک شخص ( مثلاً در تشخیص زوجهای بی وفا )،‌ و یا یافتن وسایلی که احتمالاً در زیر لباس دیگران مخفی شده است ( با عینک اشعة  ایکس )‌ شدند. خیلی از این موارد پوچ و بیهوده به نظر می رسد، ولی اینگونه موارد خبر از سطح بینش و آگاهی عمومی آن زمان در مورد اشعة ایکس و کاربرد پزشکی اش را نشان می دهد. در همان ماه که نخستین خبرها در روزنامه های امریکا منتشر شد، پزشکان برای گرفتن عکس رادیوگرافی از استخوانهای شکستة بیماران و حتی اندام سطحی، خواستار آن شدند. می توان گفت که قبل و بعد از آن زمان هیچ تکنولوژیی به این سرعت مورد پذیرش قرار نگرفت. 1-11) پایی درون کفش پاشنه دار؛ این عکس توسط فرانسیس ویلیام[2] در بوستون در ماه مارس 1896 گرفته شده است. مثل این چنین عکسی در مطبوعات و جراید عمومی آن زمان به وفور چاپ شده بود.1-12) یک عکس آزمایشی از چند تکه جسم فلزی (دو سکه و یک کلید ) درون یک ظرف، 1896. خیلی از آزمایشها بودند که قدرت نفوذ اشعه ها را نمایان می ساختند. این که چنین عکسهایی در موارد گسترده ای تهیه شده اند می تواند این فکر را القا کند که تکنولوژی جدید می توانسته در کارهای ناپسند مختلفی به کار رود.1-13) توماس ادیسون (1931-1874)، که آزمایشها را به طور موجز و مفید از طریق جراید به اطلاع عموم می رساند، این عکس در زیر « نور ایکس » در 1896 گرفته شده است.1-14) تصویری کارتونی که نشاندهندۀ دقت ادیسون است- تلاش وافر او برای اینکه اولین شخصی باشد که موفق به « دیدنِ ( یا به تصویر کشیدنِ ) » آنچه در مغز یک فرد میگذرد.1-15) استودیوی اشعۀ ایکس؛ شبیه به این یکی که در نیویورک است، استودیوهایی در شهرهای کوچک و بزرگ برای تهیۀ « عکسِ استخوان » افتتاح شدند، که در اغلب موارد هیچگونه عارضۀ فیزیکی دیده نمی شد.1-16) اسباب و لوازم مورد نیاز به زودی در دسترس قرار گرفتند. هر کسی می توانست با یک حباب شیشه ای خلاءِ دارای آند و کاتد، و یک مولد جریان برق، همچنین مواد عکاسی با « پرتونگاری» کسب و کاری داشته باشد.1-17) نمایشهای همگانی نظیر این یکی که توسط ادیسون در ماه می سال 1896 برپا می شدند برای عده ای این امکان را فراهم می ساخت که بتوانند استخوانهایشان را ببینند. 1-18) اشعار کنایه آمیز بیشماری برای فاش کردن راز اشعۀ ایکس سروده شدند که باعث ایجاد یک جو فشار آلود عمومی می شدند، همین طور شد که رونتگن در آوریل 1896 از راز پدیدۀ الکتریکی پرده برداشت.1-19) تصاویر کارتونیی نظیر این یکی که در سال 1896 به طور طنز گونه ای یک عکاس سیار را نشان می دهد.1-20) بعضی تیترهای عکسهای رادیوگرافی موجب تهییج افکار عمومی می شد. در هر مطلبی دربارۀ اشعۀ ایکس ( مثلاً یک رومان )، به راحتی می شد که یک عکس را تحریف کرد، به عنوان مثال : « اولین  عکس رادیوگرافی از مغز انسان » که در واقع  تصویری از رودهای گربه است که توسط فالک[3] در1896 مونتاژ شده است. [1] Thomas Edison[2] Francis Williams[3] H. A. Falk

۴. ورود اشعه ایکس به حیطه ی پزشکی

در همان زمان توانایی های تشخیصی اشعۀ ایکس مورد تحقیق قرار گرفت، بعضی از محققین غرق در کاربرد این اشعه در تشخیص بیماری شدند. هیچگونه دلیل علمیی وجود نداشت که به استناد آن انتظار درمان پذیر ساختن برود، اما در آن زمان یک درک درست و کامل برای پزشکان داد. از اوایل قرن نوزدهم، برق درمانی برای دردهای جسمی و ذهنی راه موقتی بود که مورد استقبال قرار گرفت. تجهیزات مشابه آنچه در برق درمانی به کار می رفت می توانست اشعۀ ایکس را تولید کند. در 12 ژانویه 1896، چند روز بعد از اعلان کار رونتگن، امیل گراب[1] یک برق درمان اهل شیکاگو، سرطان سینۀ یک زن را که عود کرده بود تشخیص داد. به زودی کلمات « درمان با اشعۀ ایکس » به لیست موضوعی در متون درمانی و مدارس پیوستند. مطابق روایات خیلی از پزشکان و فیزیکدانان بسیار فریفتة اشعه ها شدند. در پایان سال 1896 چندین تن از محققین متوجه تأثیرات آرامش بخش اشعه ها بر سرطانهای دردناک و رنج آور شدند. از دیگر نتایج قابل توجه و قابل ذکر تأثیر آنها بر جراحات سطحی و ضایعات پوستی است، تا وقتی که دیگران کاربردهای ضد باکتریایی ممکنِ اشعه ها را مورد تحقیق قرار داده بودند. گزارشات مربوط به سرطانهای بدخیم که درمیان بافتهای سالم ظاهر می شدند امیدِ به ثمر رسیدنِ زحماتشان را می داد، و کاربردهای جدیدی را گوشزد میکرد. حتی پایه ای ترین موارد در اشعه ایکس به طور بالقوه ای سودمند به نظر می رسید، و در امریکا و فرانسه درمانگاههای مو برای مقاصد آرایشی بر پا شدند. اشعه های جدید معجزه آسا، که استخوان را از میان گوشت پدیدار می ساختند، ظاهراً می توانستند در درمان تعدادی از امراض کمک کنند. طرفداری عموم مردم و اشخاص خاص، و بیماریهایی که در آن سالها مورد بررسی قرارگرفتند، باعث شدند که خطرات زیستی این اشعه به کندی کشف شوند. تنها گروهی از پزشکان و فیزکیدانان با دقت و زحمت بسیار از راه تحقیقات برنامه ریزی شده توانستند کاربرد این اشعه را در زمینة تومور شناسیِ تابشی توسعه دهند. 1-36) دیگر کم کم مطالعة رادیولوژی روی حیوانات به ندرت انجام می شد. زیرا تغییرات در لامپها، جریان، و زمان در معرض اشعه قرار گرفتن نتایج غیر قابل مقایسه ای به همراه داشت. به زودی خیلی از گزارشات در مورد تأثیرات زیستی اشعه ها روی انسان پیاده شدند.1-37) برق درمانی، معالجة امراض بوسیلة حرارت حاصله از الکتریسیته ساکن، از وسایلی شبیه به آنچه در اشعة ایکس  به کار می رود استفاده می کند. آنها با یک ماشین به راحتی یک لامپ تولید می کردند. مانند کار قبلی شان که تماس درمانی بود، آنها فکر کردند که همانگونه اشعه ها را بکار گیرند.1-38) در ژانویة 1896، امیل گراب ( 1960 – 1875 )، یک برق درمان و عیار گیرِ اهل شیکاگو، به امید رسیدن به نتایجی درمان بخش در زمینة سرطان، دو بیمار را مورد تابش قرار داد. او تأثیرات کمی مشاهده کرد، امّا تا مدتها نتایجش را به چاپ نرساند. گراب با انجام بیش از هزار عمل جراحی ورزیدگی لازم را یافت و نتایج حاصله در مورد اشعه ها را در طول عمر خود به نمایش گذاشت.1-39) نتایج مثبت اولیه در درمان جراحات سطحی مثل  التهاب سل پوستی، که به اصطلاح زخم « حیوانی » نامیده می شد، دیده شد.1-40) به زودی دستگاه های گوناگونی به کار گرفته شد بطوریکه هم کار تابش اشعه ها را به عهده داشتند و هم از بافتهای حساس بدن محافظت می کردند. در این عکس که در سال 1897 گرفته شده مشاهده می کنیم که چشمهای بیمار در برابر تابش محافظت شده اند.  [1] Emile Grubbe

۵. قدرت شگفت انگیز اشعه ها

در همان زمان توانایی های تشخیصی اشعۀ ایکس مورد تحقیق قرار گرفت، بعضی از محققین غرق در کاربرد این اشعه در تشخیص بیماری شدند. هیچگونه دلیل علمیی وجود نداشت که به استناد آن انتظار درمان پذیر ساختن برود، اما در آن زمان یک درک درست و کامل برای پزشکان داد. از اوایل قرن نوزدهم، برق درمانی برای دردهای جسمی و ذهنی راه موقتی بود که مورد استقبال قرار گرفت. تجهیزات مشابه آنچه در برق درمانی به کار می رفت می توانست اشعۀ ایکس را تولید کند. در 12 ژانویه 1896، چند روز بعد از اعلان کار رونتگن، امیل گراب[1] یک برق درمان اهل شیکاگو، سرطان سینۀ یک زن را که عود کرده بود تشخیص داد. به زودی کلمات « درمان با اشعۀ ایکس » به لیست موضوعی در متون درمانی و مدارس پیوستند. مطابق روایات خیلی از پزشکان و فیزیکدانان بسیار فریفتة اشعه ها شدند. در پایان سال 1896 چندین تن از محققین متوجه تأثیرات آرامش بخش اشعه ها بر سرطانهای دردناک و رنج آور شدند. از دیگر نتایج قابل توجه و قابل ذکر تأثیر آنها بر جراحات سطحی و ضایعات پوستی است، تا وقتی که دیگران کاربردهای ضد باکتریایی ممکنِ اشعه ها را مورد تحقیق قرار داده بودند. گزارشات مربوط به سرطانهای بدخیم که درمیان بافتهای سالم ظاهر می شدند امیدِ به ثمر رسیدنِ زحماتشان را می داد، و کاربردهای جدیدی را گوشزد میکرد. حتی پایه ای ترین موارد در اشعه ایکس به طور بالقوه ای سودمند به نظر می رسید، و در امریکا و فرانسه درمانگاههای مو برای مقاصد آرایشی بر پا شدند. اشعه های جدید معجزه آسا، که استخوان را از میان گوشت پدیدار می ساختند، ظاهراً می توانستند در درمان تعدادی از امراض کمک کنند. طرفداری عموم مردم و اشخاص خاص، و بیماریهایی که در آن سالها مورد بررسی قرارگرفتند، باعث شدند که خطرات زیستی این اشعه به کندی کشف شوند. تنها گروهی از پزشکان و فیزکیدانان با دقت و زحمت بسیار از راه تحقیقات برنامه ریزی شده توانستند کاربرد این اشعه را در زمینة تومور شناسیِ تابشی توسعه دهند. 1-36) دیگر کم کم مطالعة رادیولوژی روی حیوانات به ندرت انجام می شد. زیرا تغییرات در لامپها، جریان، و زمان در معرض اشعه قرار گرفتن نتایج غیر قابل مقایسه ای به همراه داشت. به زودی خیلی از گزارشات در مورد تأثیرات زیستی اشعه ها روی انسان پیاده شدند.1-37) برق درمانی، معالجة امراض بوسیلة حرارت حاصله از الکتریسیته ساکن، از وسایلی شبیه به آنچه در اشعة ایکس  به کار می رود استفاده می کند. آنها با یک ماشین به راحتی یک لامپ تولید می کردند. مانند کار قبلی شان که تماس درمانی بود، آنها فکر کردند که همانگونه اشعه ها را بکار گیرند.1-38) در ژانویة 1896، امیل گراب ( 1960 – 1875 )، یک برق درمان و عیار گیرِ اهل شیکاگو، به امید رسیدن به نتایجی درمان بخش در زمینة سرطان، دو بیمار را مورد تابش قرار داد. او تأثیرات کمی مشاهده کرد، امّا تا مدتها نتایجش را به چاپ نرساند. گراب با انجام بیش از هزار عمل جراحی ورزیدگی لازم را یافت و نتایج حاصله در مورد اشعه ها را در طول عمر خود به نمایش گذاشت.1-39) نتایج مثبت اولیه در درمان جراحات سطحی مثل  التهاب سل پوستی، که به اصطلاح زخم « حیوانی » نامیده می شد، دیده شد.1-40) به زودی دستگاه های گوناگونی به کار گرفته شد بطوریکه هم کار تابش اشعه ها را به عهده داشتند و هم از بافتهای حساس بدن محافظت می کردند. در این عکس که در سال 1897 گرفته شده مشاهده می کنیم که چشمهای بیمار در برابر تابش محافظت شده اند.  [1] Emile Grubbe

فصل دوم

۱. ورود اشعه ایکس به بیمارستان

در ژانویۀ 1896 بود که هیجان اعلان کشف رونتگن در پی مخابرۀ آن از ویینا و لندن سراسر دنیا را فرا گرفت. در دسترس بودن تجهیزات مناسب برای تولید اشعۀ X  در سطح آزمایشگاههای دانشگاهی و صنعتی این امکان را بوجود آورد که از شهروند ساده گرفته تا ستاره شناسان، فیزیکدانان، ارتوپدها، دندانپزشکان، دکترها و دیگران به تحقیق دربارۀ این پدیدۀ جدید بپردازند و آن به دلیل ساده بودن نسخه برداری از آزمایش رونتگن بود که حتی پیش از اینکه کاربردهای بیشماری برای نور جدید اعلام شود اتفاق افتاد. در نوشته های پزشکی، عکسهای اشعۀ X  از اندام خارجی و یا دست و پای شکستۀ بیماران بزودی جای خیلی از عکسهای دستی ساده را در اولین انتشار نشریات عمومی گرفت. فایدۀ آشکار این وسیلۀ تشخیص جدید، پزشکان و جراحان را بر آن داشت که بیمارانشان را به نزدیکترین آزمایشگاه ارجاع دهند، جایی که لامپ گازی، پیچه های القاء، و الکتریستۀ ساکن یا هر شکل آن در دسترس بود. بزودی نیاز دائمی به وسایل اشعۀ X  در بیمارستان دیده شد. با اینکه گذر و حرکت از « شگفتی و اعجاز پزشکی » به سمت پایه و پشتیبان بیمارستان خیلی سریع رخ داد امّا قابل توجه و مهم بود، بوجود آمدن یک قانون برای این مجموعۀ پیچیده از شاغلین، بیماران، و تکنیکهای مربوطه منجر به یک مجموعۀ مدرن پزشکی شد.

۲. آزمایشگاه های اشعه ایکس

بعد از کشف به سرعت کارگاههای فیزیک جای خود را به « آزمایشگاههای اشعه X  » که مجهز تر و در دسترس تر بودند دادند، تا محلی برای « رونتگنوگرافیِ » پزشکی باشند. اشخاص پر دل و جرأتی نظیر دکتر اتو اشمیت[1] و دکتر هارنیش[2] از شیکاگو و هبر روبرتس از مؤسسة کشیش لوئیس امکانات اشعة X  را در ساختمانهای اداری و یا خانه های شخصی بطور وقفی ساختند. پزشکان محلی و حومة شهر بیماران خود را به این مؤسسات می فرستادند تا به سرعت بیماری آنها توسط افراد مجرب مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. ولفرم فاکس[3] در سال 1896 به آزمایشگاه اِشمیت- هارنیش ملحق شد، و با انجام بیش از 1400 آزمایش تا پایان آن سال، تکنیکهای مفیدی را که بخش اعظمی از جامعة اشعة X  را تحت تأثیر قرار داد توسعه بخشید. برای جذب مراجعان به این محلها ( استودیوها‌)،‌آگهی هایی در نشریات پزشکی درج شدند. در ژوئن 1896،‌ صفحه ای در مجله مهندس برق اعلام کرد که یک استودیوی اشعة X  در خیابان 26 ام شرقی نیویورک افتتاح شده است: « ساعات مشاوره از 1 تا2 و از 5 تا 6. یک دستیار خانم نیز به عنوان مراقب هست.» جاذبة رادیوگرافی در زمینه های گستردة علمی و تخصصهای پزشکی به خاطر نو ظهوری و تازگی اش بود، تشخیص اولیه موفقیت آمیزش و جذابیت عمومی آن موجب تشدید جستجو برای پیدا کردن جنبه های پزشکی مناسب در تشخیص و درمان با اشعة X  شد. بدون شک یک راه حل مناسب و متمایز باعث تأسیس آزمایشگاههای اشعة X  در بیمارستانها شد. ادغام رادیولوژی با کار روزانة بیمارستانی از دو چیز سرچشمه می گیرد. اول اینکه بخاطر علاقه و فداکاری پزشکان بیمارستان بود. و دوم مربوط به راهنمایی های عکاسهای بیمارستان و یا بوسیلة‌ همکاری با بخش برق درمانی سابق.  2-3) در ابتدای ورود رادیولوژی به بیمارستان، طیفی از افراد حرفه ای ( از پزشکان تا عکاسها ) تجهیزاتی را در منازلشان و یا در دفاتر شخصی خود قرار دادند. به کفهای چوبی، دیوارها، کاغذ دیواری، و اثاثیة این تأسیسات اشعة X خانگیِ اولیه توجه کنید.2-4) استفادة معمول لوازم در سال 1896، ویلیام مورتون[4] (1920– 1845) از نیویورک در حال تست خرجیِ لامپ اشعة X  اش است، که از یک فلورسکوپ دستی برای گرفتن عکس دستش استفاده می کند. او نیز یکی از اولین کتب در زمینة نور جدید را با عنوان سادة « اشعة X  » تألیف کرد (1896)، او همچنین بخاطر اینکه یکی از اولین اشخاصی بود که موفق به تهیة عکس رادیوگرافی از دندان- در ایالت متحده- شده بود مشهور گشت.2-5) هبر روبرتس (1922-1852) یکی دیگر از اولین کسانی بود که در دفتر شخصی خود مشغول به کار شد و سرانجام خود و معلوماتش را وقف ارتقاء تأسیسات بیمارستانی کرد. نشریه اش با نام ژورنال اشعة X  امریکا یکی از اولین نشریات رادیولوژی در ایالات متحده بود، و همچنین او اولین رئیس انجمن رونتگن ایالات متحده، پیشتر از انجمن اشعة رونتگن امریکایی، بود.2-6) ولفرم فوشس (1907-1865) یک مهندس دوره دیدة برق بود، اما بعد از اعلان کشف رونتگن در پی دیداری کوتاه از آلمان یک « عکاس رادیوگرافی » شد. او بخاطر اینکه در زمرة‌ اولین کسانی که از سنگ صفرا، سنگ کلیه، و مفصل لگن عکس گرفته بودند بود مشهور شد.2-7) آزمایشگاه فوشس، 1896، یکی از محلهای  مراجعة پزشکان شیکاگو شده بود. این عکس تعدادی از تجهیزاتی که او در اختیار داشت را نشان می دهد، که شامل یک پیچة القاء بزرگ و تعدادی لامپ مختلف است. عکسهای رادیوگرافی بسیار بزرگی روی دیوار بسیاری از «آزمایشگاههای اشعه ایکس » آویزان می شد. در همان روزهای اول، هر گونه پرتو دهی اشعه X  یک کار ماجراجویانه و هر عکسی یک کار هنری محسوب می شد.2-8) عکس رادیوگرافی که توسط فوشس از اتساع شاهرگ در 1899 که تکنیک هنری او را نشان می دهد. او بخاطر تکنیک فوق العاده اش مشهور بود، و عکسهای رادیوگرافی او به راحتی قابل تشخیص بودند آنهم بخاطر وضوح و سایة قرمز قهوه ای رنگی که داشتند.2-9) تبلیغ آزمایشگاه اشعة X  کشیش لوئیس، که در آن توانایی آقای پاربری[5] در تهیة عکسهای مفصل لگن، کلیه ، و سنگ صفرا، آنهم بخوبی دیگر استودیوها ذکر شده است، « کاری که قبلاً مشکل یا غیر ممکن بود.‌ » آگهی های مربوط به این و دیگر آزمایشگاهها که در مجلات پزشکی راه یافته بودند، بازار و توجه پزشکانی را که در بیمارستان با اشعة X  سر و کار داشتند جلب می کرد. [1] Otto L. Schmidt[2] F. C. Harnisch[3] Wolfram C. Fucks[4] William Morton[5] Mr. Parberry

۳. یک مثال اولیه: فرانسیس ویلیامز و بیمارستان شهر بوستون

دکتر ویلیامز که اهل بوستون بود اوقات معمول کاری اش را صرف ارجاع بیماران به مراکز اشعة ایکس  می کرد. او بخاطر مطالعات اولیه اش بیماران را از بیمارستان شهر بوستون به آزمایشگاه فیزیک راگرز[1] در انجمن تکنولوژی ماساچوست[2]، جایی که آزمایشات اشعة ایکس  اش را انجام میداد، می برد. در ماه می سال 1896، هیأت امنای بیمارستان شهر بوستون یک اتاق کوچک در زیرزمین ساختمان کتابخانه در اختیار ویلیامز قرار داد. او در طول نوزده سال به درمان یا آزمایش روی بیش از 150.000 بیمار پرداخت. او به همراه همکارش دکتر ویلیام رولینز[3]، با کار مداوم راه خود را به سوی پیشرفت در تکنولوژی رادیولوژی و بحث ایمنی آن باز کردند. برای مثال، می توان به « جعبة رولینز » اشاره کرد، که در طراحی آن لامپ کاتدی را در موادی که نسبت به نفوذ اشعة ایکس  عایق بودند قرار داده و تنها یک روزنة کوچک باز گذاشته بودند. بدین ترتیب ویلیامز و همکارانش از خیلی از تأثیرات زیان باری که اشعة‌ جدید داشت جلوگیری کردند. در طول دو سال این کار تنها توسط دکتر ویلیامز انجام می شد، آنهم در اتاقی به ابعاد 14×11 فوت، که به قسمتهای اتاق رختکن، اتاق معاینه، اتاق تجهیزات و تاریکخانه تقسیم شده بود.  سال 1905 بود که بطور رسمی یک بخش اشعة ایکس  با پنج پرسنل شامل: پزشک بخش اشعة ایکس ، پزشکیار، دستیار پزشک، عکاس اشعة ایکس ، و دستیار عکاس؛ افتتاح شد. پزشکیار بخش معمولاً از کارمندان پایین رتبه یا دانش آموزان کلاسهای مدرسة‌ پزشکی « به خدمت گرفته می شد ». سرانجام وظیفة عکاس تا حد تکنیسین رادیولوژی ارتقاء یافت. با تأسیس رسمی بخش اشعة ایکس ، ویلیامز اطمینان یافت که با ثبت و ضبط اطلاعات مهم مربوط به کار تشخیص و درمان می تواند آنها را به خدمت گیرد، تا به پایگاهی برای بالا بردن تعداد تحقیقات حول اشعة ایکس  تبدیل شود. تلاشهای بی وقفة ویلیامز و مهارت بالای او در پزشکی او را به داشتن عنوان « اولین رادیولوژیست امریکا » نائل ساخت. کتاب او در سال 1901 با عنوان اشعه های رونتگن در پزشکی و جراحی[4] بطور گسترده مورد توجه و مطالعه قرار گرفت. مراجعین خارجی و داخلی بطور پی در پی برای دیدن تکنیکهای ویلیامز به بیمارستان شهر بوستون می آمدند و پس از آن آنها را در مؤسسات خود بکار میگرفتند.  2-10) فرانسیس ویلیامز (1936-1852) کسی بود که در بالا بردن سطح رادیولوژی بیمارستانی تأثیر زیادی گذاشت. تجربه های عکس برداری او با فلورسکوپ در سال 1901 در یکی از کتابهای درسی که بطور گسترده ای مورد توجه قرار گرفت منتشر شد، اشعه های رونتگن در پزشکی و جراحی.2-11) ویلیامز (سمت چپ) همراه با شوهر خواهرش ویلیام رولینز ( سمت راست )، (1929-1852)، به طراحی، ارتقاء، و ایمن سازی بسیاری از تجهیزات مورد استفاده در رادیولوژی پرداختند. پافشاری های نهایی آنها به خود و کار مشترکشان کمک کرد  تا روش نوین پرتو دهی را نجات دهند.2-12) این ترسیم شش های بیماری را که مبتلا به آماس ریه و نشت در شش ها بود نشان میدهد، این ترسیم توسط ویلیامز طی عکسبرداری فلوروسکوپیک کشیده شده است. چنین ترسیماتی را همراه  با نشانه گذاری های پزشکان طی فلوروسکوپی بیماران را می شد در پرونده های بایگانی پزشکی برای همیشه نگهداری کرد. 2-13 و 14) ویلیامز از تشعشع جدید در جهت بهبود بیماری ها استفاده کرد و به خوبی کار تشخیص از آنها بهره جست. در اینجا دو عکس را مشاهده می کنید که یکی مربوط به قبل از درمان با اشعة ایکس  و دیگری مربوط به بعد از آن است. بیمار مبتلا به نوعی بیماری که خالهای پوستی زیادی را در بدنش ایجاد کرده بوده است.2-15) اگر چه ویلیامز یکی از اولین کسانی بود که اشعة ایکس   را برای درمان بیماری بکار گرفت، ولی بزودی پزشکان به تلاش برای بهبود هر گونه مرض از سرطان خون گرفته تا بیماری سرع پرداختند. شاید بتوان دلیل استفاده از اشعة ایکس  را در درمان به عنوان اولین گزینه، موفقیت برق درمانی در درمان ناهنجاریهای پوستی ذکر کرد. در تصویر یک نوع آرایشگاه در بیمارستان لندن (1905) را مشاهده می کنید که در آن تجهیزات اشعة ایکس  برای معالجه کچلی از راه پرتو دهی چیده شده اند. [1] Rogers Laboratory of Physics [2] Massachusetts Institute of Technology [3] Dr. William Rollins[4] The Roentgen Rays in Medicine and Surgery

۴. شروعی بی انگیزه: پیدا کردن مکانی برای اشعه X در بیمارستان

تمامی متخصصین بالینی به آسانی به ارزش اشعة ایکس  پی نبردند، و شروع رادیولوژی در کار بیمارستانی بندرت پذیرفته می شد. بعد از نمایش [ چند تصویر رادیوگرافی ] توسط فرانسیس ویلیامز، دکتر شاتوک[1] این چنین اظهار داشت: « من تصدیق می کنم که می توانم استخوانهای شکسته را ببینم‌؛ و در نهایت می توانم استخوانهای اندام خارجی را ببینم؛ اما وقتی با اشعة ایکس  به قفسة سینه و درون شکم نگاه می کنم چیز واضحی نمی بینم. فرانک ویلیامز تنها چند تصویر به شما نشان داد و به شما گفت که قلب اینجا و ریه ها اینجایند. حال من می گویم چیزی در این تصاویر نمی بینم؛ و این حقیقت دارد، من فکر نمی کنم که او نیز بتواند». حتی بعضی از رادیوگرافرهای اولیه مشکوک بودند. از جورج فاولر[2] کسی که همراه چارلس لستر لئونارد[3] رادیولوژی را در بیمارستان عمومی فیلادلفیا بنیان نهاد، درخواست شد که: « دکتر فاولر، هیات رئیسه تصمیم گرفته است که یک ماشین اشعة ایکس نصب کند و آنها می خواهند که شما آنرا اداره کنید».  فاولر در پاسخ گفت که: « ... من آینده ای برای این رشته نمی بینم. تمام استخوانهای درون و بیرون بدن این را نشان خواهند داد». خوشبختانه، فاولر آنچه را که از او خواسته شده بود پذیرفت و رئیس بخشِ تخصص پزشکی جدید شد. اولین مکانی که برای او در بیمارستان عمومی فیلادلفیا در نظر گرفته شده بود اتاقی بود به ابعاد 15×12 پا، برای تجهیزات، اتاق آزمایش، و تاریکخانه. بعضی از وسایل اولیة او شامل یک ترالی [ وسیله ای که پرسنل بیمارستان وسایل مورد نیاز درمان را در آن می گذارند ] بود که به عنوان تخت، هم جهت حمل و نقل وسایل و هم جابجایی بیمار به نزدیک لامپ و تجهیزات ثابت. برای بیمارستان تازه تأسیس جان هاپکینز شروع استفاده از اشعة ایکس  ساده نبود، نفوذ جراحانی که در سطح جهانی مشهور بودند یک سوءظن و بدگمانی عمیق را در « مردان اشعة ایکس  » جوان القاء کرده بود تا ای حد که تفسیر و تعبیرشان از عکسهای رادیوگرافی چنین بود: « فلان قسمت بدن، در فلان زمان بایستی تحت عمل قرار گیرد».  گر چه در بیمارستان هاپکینز با یک اتاق کوچک و مقدار محدودی وسایل، و در نهایت محلی برای رادیولوژی موافقت شد، ولی بایستی پنجاه سالی می گذشت تا بخش رادیولوژی به یک بخش مجهز جداگانه تبدیل شود.  2-16) بیمارستان پرسبیترین[4] در 1896. در فوریة همان سال این مؤسسه با دریافت تجهیزات اشعة ایکس  توانست به عنوان اولین بیمارستان امریکایی ای که کشف جدید را با کار درمانگاهی خود تلفیق کرده مطرح شود. خیلی از بیمارستانها درجة اهمیت تکنولوژی جدید را درک نکرده بودند، با این حال تعداد اندکی توانستند راهی آسان برای هماهنگ ساختن آن در مجموعة سازمانی و فیزیکی درمانگاه بیابند.2-17) چارلس لئونارد (1913-1861) زمانی که « پرتونگار » بخش پزشکی شد یکی از جراحان بیمارستان دانشگاه پنسیلوانیا و همچنین یکی از علاقمندان به عکاسی بود. اولین تأسیسات بیمارستانی او در یک اتاق تاریک و خفه، بدون تهویه، جدا از بخش جراحی بود. او پانزده سال پس از کشف اشعة ایکس  خود را در مقام پدر رادیولوژی امریکا دید.2-18) همچنین لئونارد کار تشخیص و درمان با اشعة ایکس  را در مطب شخصی خود انجام می داد، جایی که این تخت راحتیِ بیمارانش را تأمین می کرد.2-19) زمانیکه او در بیمارستان دانشگاه پنسیلوانیا کار می کرد، وسیلة استاندارد بیمارستانی برای حمل و نقل یک ترالی بود. با اینکه اشعة ایکس  بود که وارد بیمارستان شده بود، ولی راهی جز بردن بیمار در زیر اشعة ایکس  نبود. اولین تخت « متحرک» در سالهای 1900 با نصب روی ترالی ساخته شد.2-20) اغلب بیمارستانهای اولیه از نظر فضا و همچنین پشتیبانی مالی در مضیقه بودند. در اینجا دکتر هایستد[5] از بیمارستان جان هاپکینز[6] را می بینید که برای مشاهدة عکس رادیوگرافی بیمار خود از نور چراغ و پنجره بطور همزمان استفاده می کند. (نویسنده از این شیوه در سالهای 1970 در بیمارستان قدیمی سان فرانسیسکو ، جایی که حتی یک « چراغ گرم » در دسترس نبود، استفاده می کرد).2-21) فردریک بیتجر[7] (1933- 1874) معمولاً به عنوان « عکاس رادیوگرافی » در خدمت دکتر هایستد بود. بیتجر ( که در تصویر با علامت صلیب نشان داده شده ) یکی از فارغ التحصیلان سال 1901 از دانشکدة پزشکی هاپکینز بود. شهرت او به عنوان یک معلم فوق العاده شاید بخاطر قابل استناد بودن آموزشهای او به همراه دوستش دکتر ویلیام اسلر[8]، که در جلو سمت چپ نشسته است، باشد.2-22) بیتجر که دانشجوی جراحی بود برای « مراقبت از اتاق اشعة ایکس  » تعیین شده بود. او بعد از بازگشت از آلمان، وقت زیادی صرف کار در آزمایشگاه اشعة ایکس  کرد و به همین دلیل در سال 1902 بعنوان « عکاس تجربی » در بیمارستان جان هاپکینز معروف شد. [1]Dr. F.C. Shattuck[2] George Phahler[3] Charles Lester Leonard [4] Presbyterian Hospital of NYC[5] Dr. Haisted [6] Johns Hopkins Hospital[7] Frederick Baatjar [8] Dr. William Osler

۵. انگلستان و فرانسه :اشعه های ایکس اولیه

در اولین نیمه سال 1896 وسایل اشعه ایکس در چند بیمارستانهای لندن نصب شده بودند. در بیشتر بیمارستانها، پزشکان با علاقه ای که به الکتریسیته یا عکاسی داشتند « بیمارستان متخصصان برق » را تاسیس کردند، و این برای دکترها یک احساس جدیدی درباره « عکاسها » ایجاد کرد. در بیمارستان میلر[1] در لندن ،آقای سورگن توماس مور[2] با همسایه دانشمندش ویلیام وبستر[3]، نه تنها به تاسیس اولین بخش اشعة ایکس انگلستان کمک کردند بلکه همچنین در تشکیل انجمن رونتگن و تهیه آرشیوهای اولیه مجلات از اشعه رونتگن فعال بودند. در بیمارستان لندن، هدلی[4] اشعه های ایکس را در اوایل سال 1896 در بخش الکتریکی اش ترکیب کرد. همکارش، اِرنِست هارناک[5] یکی از پیشگامان پرتو نگار انگلیسی بود که هدایت پرتوها رادرپرتودهی به عهده داشت و به همین خاطر صدمات سختی دید و سرانجام درگذشت. در سال 1903 استفاده از اشعة ایکس افزایش یافت و  در همان سال خانواده سلطنتی یک بخش جدید برای بیماران خارجی در قسمت برق، بخشی که به کلی به وسایل اشعة ایکس  مجهز بود، و در یک مساحت بزرگ تاسیس کرد.ارتش انگلستان یکی از اولین استفاده کنندگان اشعة ایکس در بیمارستانهای صحرایی و نظامیِ ثابت بود. در مدت جنگ رودخانه در سال 1898 جراح بزرگ باترسبای[6] آزمایشات اشعة ایکس را روی تقریبا60 نفر از سربازان انگلیسی در بیمارستان کوچک ساده ای به   انجام رساند. این اولین استفاده از اشعه های ایکس در جنگ، در یک کلبه گلی در طول ساحل رود نیل بود. باترسبای از چند نفر بطور داوطلبانه  برای پدال زدن دوچرخه ای برای شارژ باتریها استفاده کرد.  در فرانسه، آنتونی بکلر[7] که قبلا در ایمن شناسی[8] بخوبی مشهور بود طرز کار اشعة ایکس  را در ژانویه سال 1896نشان داد. او با دیدن ضربانهای قلب و حرکات دیافراگم به شگفت آمد و با معاینه هایش از افزایش تیرگی در سر ریه، بطور دقیق تغییرات باقی مانده از سل را تفسیر کرد. پس از مدتی بکلر مصمم به ترک ایمونولوژی و گذراندن ادامه زندگیش به عنوان رادیولوژیست گردید. او اظهارکرد:« این به نظر من راهی به سوی سرزمین موعود است، و من آنرا دنبال خواهم کرد».  بکلر بر احداث ماشین استاتیک بیمارستان تنون[9] نظارت کرد، جایی که بزودی یک بخش رادیولوژی سرویس دهی داشت. بکلر در تجربه اولیة اشعة ایکس  بیمارستانی اش در یک اتاق کوچک ،و با وسایل ناچیز و کمبود کارکنان لازم رنجهای زیادی را تحمل کرد.  مدیریت بیمارستان فقط یک مکان کوچک را بدون تاریکخانه تهیه کرد. بکلر پرتونگاریهایش را در خانه اش انجام داد، جایی که همسرش اتاق کوچکشان را توسعه داده بود. در سال 1897 او به بیمارستان سینت- آنتونیو[10] منتقل شد، جایی که او در طول 35 سال تدریس رادیولوژی را در مدرسه فرانسه بر عهده داشت؛ هرچند که خیلی اوقات با حمایت کمی از طرف هیأت مدیره و روسا روبرو می شد. او در سال 1905 گفت:  « یک شیوه رادیولوژی پزشکی، تشخیص و درمان رادیویی مورد استفاده همه دانشجویان پزشکی قرار خواهدگرفت. این روش تدریس مستلزم سه قسمت می باشد- تئوری، عملی و درمانگاهی- اما نمی توانست محلی را در هر جایی به جز داخل یک بیمارستان بگیرد».  2-23) بیمارستان میلر لندن در سال1906، که اولین بار در ده سال قبل از آن برای اشعة ایکس تجهیز شده بود. در مارس سال 1896 توماس مُور، آقای سورجن و ویلیام وبسترِ دانشمند، رؤسای بیمارستان را در نصب وسایل اشعة ایکس پس از موفقیت آمیز بودن پرتونگاری دنده شکسته شده یک بچه ترقیب کردند.2-24)  نقشه طبقة هم کف بخش اشعة ایکس  بیمارستان کشیش جورج لندن در سال 1910. بیشتر اتاقهای اشعة ایکس اولیه بسیار کوچک بودند.2-25) این نکات در آوریل سال 1897در بیمارستان گازت در شهر گیتی[11] در پی تلاشهای ناموفق آگهی محلی منتشر شد. این مسئله واضح بود که سعی بدست آوردن یک شهرت مهم است؛ مساحت کلینیکها جوابگوی تجهیز کردن بیمارستانشان برای اجرای خوب طرح رادیولوژی بود.2-26)  فلورانس استونی[12] (1932-1870) اولین زن رادیولوژیست بریتانیایی و یک از مسئولین مدرسه پزشکی زنان، اولین کلینیک سرویس دهی اشعة ایکس را ، بدون تاریکخانه، در بیمارستان رویال تاسیس کرد، او ورقه های اشعة ایکس اش را در خانه و در حمام ظاهر می کرد.2-27) ارنست هارناک[13] در اینجا طرز استفاده از یک دستگاه نظامی که شامل یک سیم پیچ رومکرف و یک لوله خلاء اولیه است را شرح می دهد. نکته مهم در نبودن حفاظت در برابر پرتو ها بود- هارناک یکی از اولین مصدومانی بود که در اثر تحریکات تشعشع و تابش به سرطان دچار شد.2-28) آلفرد بارکلی[14] (1949-1876) اولین بار در سال 1896به اشعه  ایکس علاقمند شد. او در نوسازی بیمارستان رویال منچستر[15] در سال 1909 با تاکید بر در نظر گرفتن محلی برای اتاق برای رادیولوژی بسیار سودمند و مفید واقع شد. 2-29) این نمونه ای از ساخت خانگی محافظ ایستاده اشعة ایکس  است که بوسیلة یک نجار برای بیمارستان رویال منچستر ساخته شد، و همچنین برای بارکلی ،که آنرا در زیر زمین  بخش اشعة ایکس اش نصب کرد.2-30) جراح بزرگ باترسبای (1919-1879)،60 زخمی را در صحرای نیل در کلبه ای گلی مورد آزمایش قرار داد. عکسی که در اینجا نشان داده شده است یکی از اولین  استفاده های اشعه های ایکس در یک بیمارستان صحرایی می باشد.2-31) آنتونی بکلر (1939-1856)، پدر رونتگنولوژی فرانسه، عقیده داشت که بایستی برای رشته نو ظهور رادیولوژی سرمایه گذاری شود.2-32) یک نمونه آزمایش فلوروسکوپی سینه، که توسط بکلر در بیمارستان تنون انجام شد.2-33) جدیت بکلر نسبت به اشعه جدید او را به  گردآوری هفتگی  اطلاعات رادیولوژی (که از ساعت 10صبح یک شنبه 6 نوامبر 1897آغاز شد) ترغیب کرد.2-34) یک متخصص برق، درالت[16]، این وسایل را برای بکلر در آخر سال 1890 ساخت. بیشتر وسایل اولیه رادیولوژی توسط بیمارستان یا دانشگاههای الکتریکی ، به نجار ها و مکانیک ها سفارش داده می شدند. [1] Miller Hospital[2] Senior Surgeon Thomas Moore[3] William Webster[4] W. S. Hedley[5] Ernest Harnack[6] J. C. Battersby[7] Antoine Beclere[8] Immunology[9] Hospital Tenon [10] Hospital Saint Antonio[11] City’s Hospital Gazette[12] Florence Stoney[13] Ernest Harnack[14] Alfred E. Barclay[15] Manchester Royal Infirmary[16] Drault

۶.  کسب یک تکنیک: رونتگنولوژیستهای اولیه

اشعة ایکس  قبلاً در ایالات متحده با افزایش تبلیغ در بیمارستانهای عمومی، خصوصی و نظامی بهبود یافت. از ابتدا اشخاص مختلفی عهده دار موفقیت آن در این اوضاع بودند- که همه آنها پزشک نبودند. یک مثال قابل ذکر در هر دو زمینه  کلینیکی و انستیتویی از نظر تاریخی در این رشته « والتر داد[1] »  بود. او به خوبی تعلیم ندیده بود، کار او با دستیاری در آزمایشگاه شیمی بویلستون کمبریج[2] در اواخر دهة 1880آغاز شد. آنجا بود علاقه اش به علم رشد کرد، و او مرتباً در کنفرانسهای شیمی شرکت می کرد. در سال 1892 او به عنوان معاون داروخانه ای در MGH و بعداً بعنوان رئیس منصوب شد. یکی از وظایف فرعی داروخانه دار بر عهده داشتن مسئولیت اشعه های ایکس بود. داد، اولین آزمایشات اشعة ایکس اش را در مارس 1896 در یک ساختمان قدیمی عصب شناسی انجام داد. با وجود دشمنی برخی مخالفان، «داد» در کارش اصرار می ورزید و، عاقبت یک سیم پیچ کی نرید[3] توسط MGH خریداری شد. استفاده از آن- که یک منبع برق قابل حمل و سبک بود- در آزمایشات یک موفقیت بزرگ به حساب می آمد. در سال 1898، MGH برای همه «‌ وسایل اشعه ایکس  » مقدار 14/297 دلار خرج کرد. در سال 1902، شش دستگاه اشعه ایکس در درمان و تشخیص بیماریها به کار گرفته شدند.روسای بیمارستان آمادة دیدن نور- « نور جدید »- شدند. در سال 1904، یک تاریکخانه رونتگن اختصاصی در MGH تاسیس شد. سرانجام در سال 1908 بخش رونتگنولوژی رسماً افتتاح شد؛ و«داد» کسی که به درجۀ فوق دیپلم در دانشگاه ورمونت[4] رسید یک پرتو نگار معروف شد.  دیگر کارکنان اولیه اشعه ایکس، کسانی که امروز متخصصان فنی نامیده می شدند، با اینکه درجه پزشکی نداشتند اما با نظریات و اختراعات خارق العادة خود در تکمیل تجهیزات، بهبودی تشخیص و بالا بردن توان اشعه ها سهیم بودند.  2-35) الیزابت فلیشمن آشیم[5] (1905-1859) در مدارس عمومی سانفرانسیسکو تعلیم دید. در سال 1896 او در یک دوره شش ماهه دانش الکتریکی شرکت کرد، سپس مقداری پول برای خرید وسایل اشعة ایکس قرض گرفت و یکی از اولین اداره های خصوصی اشعة ایکس را در ایالات متحده تأسیس کرد. با شروع جنگ اسپانیا و آمریکا او یکی از ماهرترین افراد رشته رادیوگرافی در بیمارستان ارتش سانفرانسیسکو بود. آشیم در سال 1905 از تحریکات تشعشع نئوپلاسما درگذشت.2-36) مهارت قابل تقدیر الیزابت فلیشمن آشیم به عنوان یک پرتو نگار در این عکس که با استفاده از اشعه های رونتگن در بخش پزشکی ارتش ایالات متحده در جنگ با اسپانیا (1900) گرفته است به وضوح دیده می شود.2-37) دکتر ویلیام گری[6] بالای سر یک بیمار در اتاق اشعه ایکس مقابل هیات رئیسۀ کشتی بیمارستانی امداد ایستاده است؛ این کشتی یکی از چهار کشتی ای بود که به وسایل اشعه ایکس برای استفاده در جنگ اسپانیا و آمریکا مجهز بود.2-38) کاپیتان ویلیام بور دن[7] (1934-1858) خلاصه ای از جزئیات مشاهدات ارتش ایالات متحده از تأثیرات اشعه های ایکس را در جنگ اسپانیا و آمریکا جمع آوری کرد و بعداً در بوجود آمدن بیمارستان عمومی والتر رید[8] در واشنگتن کمک نمود.2-39) یکی از چندین رادیوگراف اولیه ژوزف اسمیت[9] (1952-1869) بود که در حدود سال 1898 از جراحی ارتوپدی به طراحی رادیولوژیست در بیمارستان پرسبیترین در شیکاگو رفت. همانطور که در سمت راست این عکس دیده میشود او بسادگی به عنوان " اسمیت اشعة ایکس " معروف شد.2-40) والتر داد (1916-1869) مردی خود ساخته بود که از سرایداری آزمایشگاه به سمت پرتونگار در بیمارستان عمومی منچستر رسید.  اولین کارش در یک اتاق کوچک در ساختمان عصب شناسی شروع شد. سپس در استفاده از وسایل جدید موفقیتهایی بدست آورد و محل زیر پله های جلو ساختمان بولفینچِ[10] MGH را برای اینکار اختصاص داد.2-41) در این عکس داد (در راست) وسایل اشعة ایکس   را از پشت یک سپر محافظ کنترل می کند. این تلاش در حفاظت باعث جلوگیری از مرگ داد در اثر تحریکات تشعشع نئوپلاسما در سال1916شد.2-42) این عکس از ساختمان بولفینچِ MGH در سال 1921گرفته شده است. در یک اتاق کوچک زیر پله های ایوان، داد یکی از اولین بیمارستانهای آمریکایی با تاسیسات اشعة ایکس   را به راه انداخت. زیرزمین و محلی خارج از راه اصلی نمونه ای از بخشهای رادیولوژی بیمارستانهای سرتاسر جهان بودند.2-43) اِد ژرمن[11] (1936-1865) (ایستاده)همانطور که در عکس نشان داده شده است در سال 1896یک ماشین استاتیک را توسط دست به حرکت درآورد. او با کمپانی ویکتور- الکتریک در شیکاگو شریک شد و بخش فرهنگی ویکتور را برای تدریس درباره وسایل اشعة ایکس  به پزشکان و متخصصان تاسیس کرد. او در سال1920 یک گروه از متخصصان را جمع و شرکت آمریکایی متخصصان پرتونگار را دایر نمود ( که بعداً انجمن آمریکایی متخصصان اشعۀ ایکس نام گرفت ). [1] Walter Dodd[2] Boylston Chemical Laboratory in Cambridge[3] Kinraide coil[4] Vermont[5] Elizabeth Fleishman Ascheim[6] Dr. William Gary [7] Capitan William Borden[8] Walter Reed General Hospital[9] Josef F. Smith[10] Bulfinish[11] Ed Jerman

فصل سوم

۱. تبلیغ و آگهی اشعة X

ویلهلم کنراد رونتگن اولین بار در هشتم نوامبر 1895 متوجه اشعه های نفوذ کنندة لامپ کاتودی (یا اشعه هایی که او آنها را ایکس نامید) شد. تا اولین هفته از ژانویة 1896 خبر کشف او به دیگر نقاط جهان نرسیده بود. در پایان آن ماه روش جدید روی موارد بی شماری از اندام بیرونی، کالبد شناسی معمولی، و هزاران بیماری و جراحت اعمال شد و حتی برای درمان شناسی سرطان نیز به کار رفت! چنین حرکتی از آزمایشگاه به استفادة کلینیکی منحصر به فرد بود، که قبل و بعد آن در پزشکی دیده نشده بود. سرعت این تحویل دو عامل که ماهها پیش از اشعة‌ایکس شکل گرفته بودند تسریع بخشیدند: در دسترس بودن فوری لوازمی برای نسخه برداری از تلاشهای رونتگن و جاذبة زیاد عمومی و حرفه ای این پدیدة جدید و عجیب. وسایل اولیة تولید اشعه های ایکس ،یک لامپ شیشه ای خلاء و یک منبع برق (ژنراتور ساکن یا توربین برق) که قبلا توسط سازندگان تجهیزات علمی و متخصصین برق بودند. برای گرفتن عکس های رادیو گرافی عکاسها تقریباً همة وسایل ضروری را در دست داشتند. تبلیغ کنندگان از شرکت الکتریکی و تهیه کنندگان لابراتواری برای پیدا کردن بازار فروش این وسایل جمع شدند. تقاضا برای کالای آنها از طرف پزشکان، فیزیکدانان، دانشمندان آماتور، و اشخاصِ صرفاً کنجکاو بود- که باعث تداوم آگهی کردنِ مشخصات حیرت آور اشعه های جدید در روزنامه ها شد. در بهار 1896 تعدادی از شرکتها خود به عنوان پیشرو در فروش تکنولوژی جدید به « تهیه کنندگانِ عکس رادیوگرافی » و عموم مردم اقدام کردند.  3-3) در رسالة رونتگن کشف اشعة ایکس اعلام شد، « Ein Neue Arte von Strahien »، که در بهار سال 1896 دو بار تجدید چاپ شد. در دومین تجدید چاپ رساله همة موارد جمع آوری شده مورد بررسی قرار گرفت ـ همة اطلاعات علمی که پیش از آن منتشر شده بود و به طور گسترده در مجلات و مطبوعاتِ عمومی دربارة‌ آن بحث شده بود.  3-4) در پشت جلد دومین تجدید چاپِ رسالة رونتگن این آگهی به عنوان یادگاری از آناتومیست وُن کلیکر، که در 23 ژانویة 1896 تهیه شده بود به چاپ رسید. رونتگن نه در پی ثبت کشف خود و نه در پی انحصاری کردنِ استفاده از عکسهایش بود، او برای سازندگان و ناشران یک میدان باز رقابتی ایجاد کرد. 3-5) اولین آگهی ثبت شده به زبان انگلیسی- عکس مقابل- در آن یک عکس رادیوگرافی که در آوریل 1896 توسط جان جی. گریفین[1] و سونز[2] در لندن گرفته شده بود. قبل از این لامپ اشعة ایکس آنها « پیشرفته » شده بود و این عکس ساعد را « تنها » با سی دقیقه در معرض اشعه قرار دادن تهیه کردند. 3-6) این آگهی که در آوریل 1896 با عنوان « صفحاتِ کاتدی اِدوارد[3] » به چاپ رسید، نقشی اساسی در پرتونگاری داشت. اِدوارد که پیش از این کشف یک سازندة مشهور صفحات عکاسی بود، برای خود جایگاهی والا نزد عموم و بالاخص پزشکان کسب کرد. 3-7) بزودی ژورنالهای پزشکی و مجلات تخصصی نظیر « بایگانی عکسهای رادیوگرافی درمانگاهی[4] » توانستند تمامی صفحات خود را با پیشنهادهای فروش اشعة ایکس پر کنند. این آگهی ( در اواخر سال 1896 ) که رقابت برای جلب مشتریها را نشان می دهد، قیمت تجهیزات را نسبتاً پایین آورد. ( یک دستگاهِ کامل برای عکاسی اشعة ایکس ، 1818 پوند ). 3-8) یک رئوستای ساده ( سیم پیچ القا) که در هر کالج و آزمایشگاهِ دبیرستانی در دسترس بود، اکنون می توانست برای یک هدف پزشکی عالیتر فروخته شود. (عکسبرداری از موضوعهای نامرئی) 3-9) شرکتهای دیگر نیز در کشفیات «جدید» تخصص پیدا کردند- و آنها را با هم بفروش رساندند. هنوز هم کسانی بودند که برای تخصص یافتن در زمینة اشعة ایکس تردید داشتند- چه میشود اگر «جنون اشعة ایکس» به همین سرعت که آمده، بگذرد؟ [1] John J. Griffin[2] Sons[3] Edwards’ Cathodal Plates[4] Archives of Clinical Skiagraphy

۲. اشعه ی ایکس برای همه

اشعۀ ایکس  خیلی سریع و بطور گسترده ای در افقهای حرفۀ پزشکی ظاهر شد بطوریکه جنبه های مسلم و قطعی کاربرد آن منجر به ایجاد یک شغل جدید گردید. در آغاز اینکه چه کسی عکسهای اشعۀ ایکس  را تهیه می کند خیلی روشن و واضح نبود: پزشکان، متخصصان برق، برق درمانها، فیزیکدانها یا عکاسها. برخی مانند توماس ادیسون معتقد بودند که اشعۀ ایکس  و وسایل وابسته به آن بزودی در هر خانه ای وجود خواهد داشت. تشخیص پزشکی با ارسال عکسهای رادیوگرافی ای که بیماران خود در منزل از امراض و جراحاتشان تهیه کرده بودند، به سمت تبدیل شدن به یک صنعت مکاتبه ای در حرکت بود.  آگهی دهندگان اولیة این رشته دقیقاً نمی دانستند که چه کسانی مشتری آنها خواهند بود، به همین دلیل وسیعترین و پرسودترین گسترة  مشتری را انتخاب کردند: اشعه های ایکس برای همه کاربرد دارند. خیلی از اولین آگاهی ها بر سادگی، کارآیی، نتیجه گیری سریع در رادیوگرافی تأکید داشتند. از همان سالهای اول اینگونه فروش پر سود واقع شد. برای مثال، در سال 1898 در شهر نیویورک در جلساتِ کلوپ اشعة ایکس  بچه های بروکلین[1]، و در بسیاری از شرکتهای عکاسی و الکتریکی کشف رونتگن در دکه های عکاسی سکه ای که دستگاهی « سرگرم کننده » بود دیده می شد: ( استخوانهای دستان خود را تنها با پنج سنت ببینید ). دوره های کوتاه مدت عملی و تئوری آموزشی تضمین می کرد که آماتورها با روشی آسان به یک عکاس رادیوگرافی تبدیل شوند. هر دو گروه فیزیکدانها و آماتورها تجهیزات و لوازم مورد نیازشان را از شرکتهای یکسانی، که آگهی هایشان به دفعات همراه با گواهینامه هایی که نشاندهندة موفقیت آمیز بودنِ تولیداتشان در تهیة راحت عکس رادیوگرافی بود تزئین می کردند. هدف تیتر تبلیغاتی سالهای 1890- « بقدری آسان که حتی یک بچه هم می تواند این کار را انجام دهد »- این بود که اختراع جدید را به عنوان یک وسیلة قابل استفاده برای هر فرد در آورد. و بنا به دلایلی در همان روزها این عقیده بوجود آمد که هر کسی می تواند از این اشعه های جدید جذاب استفاده کند. 3-10) این استودیوی اولیة اشعة ایکس ، که توسط متخصصان برق افتتاح شد برای مشتریهای علاقمند- بخوبی عکسهای رادیوگرافی بیمارستانی- « عکس استخوان » تهیه می کرد.3-11)  از آنجا که تجهیزات مورد نیاز خیلی ارزان و به راحتی قابل استفاده بودند اشعه های ایکس در دسترس هر کس بودند. از روی این دستگاه که اولین بار در ماهنامة علمی- عمومی به چاپ رسید صدها رادیوگراف آماتور در خانه برای خود درست کردند. چندین شکایت از مجله بخاطر نتایج ضعیفش شد، اغلب آنها متذکرِ نیاز به یک لامپ شیشه ای بخصوص بودند. لامپهای برق ادیسون که بطور گسترده در دسترس بود نمی توانستند عکس اشعة ایکس  بگیرند.3-12) لوازم بسیار سادة اولیه ای که در « عکاسی » بفروش می رسید، مورد علاقة فیزیکدانها و دانشمندان و افراد کنجکاو بود. بعضی از اقلام کمکی بخاطر مفید واقع شدن نسبت به موارد دیگر بخوبی بفروش رسیدند. در این حالت تعیین یک واحد اندازه گیری اشعة ایکس ، « برای اندازه گیری شدت لامپهای اشعة ایکس ،» ایده ای خوب بود، اما در سال 1896 که این آگهی پخش شد غیر ممکن بود.3-13) در بعضی از تبلیغات عکسهای سودمندی به چشم می خورد که نشان دهندة چگونگی چیدن وسایل بود. در این آگهی فلورسکوپ دستی اولیه، دکتر ساموئل مونل[2] چگونگی تنظیم ساده ( و خسته کنندة ) مورد نیاز را برای آزمایشی فیزیکی نشان می دهد. 3-14) در کتابهای راهنمایی مانند « نکاتی پیرامون اشعة ایکس  برای همه » (1896)، آموزش قدم به قدم تهیة عکس رادیوگرافی شرح داده شده بود، و همچنین  فرمهای درخواست هر یک از لوازم آورده شده بود.3-15) بزودی تمام این صنعت به صورت کتابها و اشیاء مشهور در دسترس افراد حرفه ای و غیر حرفه ای قرار گرفت. در سال 1898 این آگهی دو کتاب راهنما را که به همان خوبی اسلایدهای جالب اشعة ایکس و شامل اطلاعات و نکات با ارزشی هستند معرفی می کند.3-16) برخی نویسندگان، مانند ادیمن[3] قراردادهایی با سازندگان بستند بطوریکه هر خواننده ای می توانست برای خانه اش یک دستة کامل از وسایل شرح داده شده در کتاب را سفارش دهد.3-17) با اینکه بسیاری از دانش آموزان که بعضی تعلیمات پزشکی را دیده بودند، پیش نیاز خاصی برای ورود به رشتة برق درمانی مدرسة نیویورک وجود نداشت. با اینکه اشعة ایکس  به عنوان یک شغل به نتیجه ای نرسید، این مجله در یک آگهی جداگانه ذیل این صفحه آموزش رایگان این حرفه را پیشنهاد کرد. [1] the Brooklyn Boys X-Ray Club[2] Dr. Samuel Monell[3] F. T. Addyman

۳. ارائه خدمات به شغل نوظهور

از سال 1900 واضح بود که آیندۀ اشعۀ ایکس در زمینة پزشکی خواهد بود. بعضی از متخصصان و عکاس ها به تجاوز از روش قانونی کسب مدارج پزشکی از مدارسی که گاهی اوقات از استاندارد های مطمئنی برخوردار نبودند اقدام کردند. اعضای ردۀ جدید مشاغل رادیولوژی، چه آنهایی که بطور کلاسیک دوره دیده بودند و چه آنهایی که ندیده بودند، به طور قابل توجه ای علاقمند به کیفیت وسایل اشعۀ ایکس به همراه ابتکارها و اصلاحاتی در بازده، ایمنی، و سودمندی آن بودند در این حین مردم متوجه شدند که اشعۀ ایکس یک وسیلۀ غیر کاربردی برای خانه و سرگرمی است و دلیل خاصی برای ارتباط بین بسیاری از « سوختگی های اشعۀ ایکس » که هنگام استفاده از آن بوجود می آید پیدا شد. بزودی تبلیغات منحصراً پزشکان و دستیارانشان را مخاطب قرار داد، و بخصوص از سال 1900 در صفحات مجله های پزشکی به چاپ رسید. مردان و زنان عرصۀ پزشکی که از اشعۀ ایکس برای تشخیص و درمان بیماریها استفاده می کردند به هر چه امن تر و قدرتمندتر شدن تجهیزات می اندیشیدند. از آن سو سازندگانی که در این زمینه فعالیت میکردند هر ساله دستگاه هایی بزرگتر، بهتر، سریعتر و تمیزتر را برای آنها ارائه می نمودند. در همان زمان، رادیولوژیستهای اولیه سعی شان بر این بود که دیگر مشاغل پزشکی( جراحان و کارورزان عمومی) را متقاعد کنند که تهیه و تفسیر عکس ها و نیز نظارت بر چگونگی استفاده از اشعه ها به لحاظ درمانشناسی نیاز به مهارتهای ویژه ای دارد. هر چه ظاهر ماشین پیچیده تر باشد، متصدی آن نیز بایستی اطلاعات بیشتری داشته باشد. بدین ترتیب در سال 1902، انجمن( تازه تأسیس) اشعۀ رونتگن امریکا[1] به شرکت فریدلندر[2] نوشتند که برای کنترلِ ژنراتور برق خود نیاز به « دکمه ها و درجه های تنظیمِ بیشتری » دارد. هر ساله ماشینهای جدیدتر و پر جلوه تر- با هر چه بیشتر و بیشتر شدنِ دکمه های تنظیم- الگویی برای تکنولوژی پزشکی سدۀ بیستم شد.  3-18) این خط تولید توسط شرکت صنعتی وایت و بارتلت[3] ( در حدود سال 1903 ) در نیویورک را نشان می دهد. در سال 1905، بالغ بر دو هزار از محصولات شرکت از لوازم اشعۀ ایکس در ایالات متحده فروخته شد. بعضی فروشها کاملاً جزئی و یا برای تنها یک مورد رادیولوژی بودند. همۀ آنها با احتیاجات پزشکان و امدادگرانِ پزشکی هماهنگ بودند، و آگهی هایشان بخوبی بیشتر تحولات محسوس در عرصۀ پزشکی منعکس کنندۀ تغییرات واقعی تکنولوژی بود. 3-19) وایت و بارتلت این ژنراتور ساکن را در سال 1901 به بازار عرضه داشتند. این دستگاه عظیم الجثه، که به هیچ وجهی در داخل یا مجاور اتاقهای معمولی بخش رادیولوژی بیمارستان جای نمی گرفت، یک نکتۀ مهم برای فروش عرضه داشت که آنهم اندازه اش بود. این وسیله بقدری معروف شد که بیشتر از چندین مورد از روی آن در سالهای بعد ساخته شد. با وجود اینکه یک تکنولوژی بخاطر نامطمئن بودن ( و گاهی اوقات ناپسند بودن ) در زمینۀ بالینی به سرعت از رده خارج می شد این دستگاه با توسل به این عقیده که « بزرگتر باید بهتر باشد » موفق شد. 3-20) بسیاری از آگهی دهندگان کیفیت عالی ماشینهایشان را شرح می دادند. در مورد این ژنراتور استاتیک، کمپانی واگنر[4] در سال 1901 خطاب به پزشکان چنین گفت: « این ژنراتور هر چه بخواهید در زمینة درمانشناسی و اشعۀ ایکس برایتان انجام می دهد ». از قدیم طرح ماشین، عامل مهمی در فروش هر چه بهتر اشعۀ ایکس بوده است و به همین دلیل واگنر این مجموعه پر آب و تاب را « خوشة ناهید » نامید. 3-21) دو نکتۀ مهم در آگهی های فروش اشعۀ ایکس برای پزشکان رعایت می شد که میتوان در این آگهی سال 1899 از شرکت لامپ ادیسون ( که بعداً با علامت اختصاری GE شناخته شد ) دید. - قدرت بیشتر و هر چه آسانتر بودن و همچنین تأیید دیگر متخصصان این رشته – شاید تیتر « فلورسکوپهای باریمِ ما گروهایی از دوستان خوب دارند » یک عنوانِ جذاب برای بیشتر گوشهای عصر مدرنیته به نظر نیاید، اما اخباری که بر کار آموزیدگی و سودمندی تجهیزاتِ مورد تأیید دیگران متخصصان این شغل دلالت داشتند از سوی رادیولوژیستهای آن وقت مورد توجه واقع می شدند. 3-22) شرکتهای سازندة آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و انگلیسی برای جذب رونتگنولوژیست ها در خرید محصولاتشان با شرکتهای ایالات متحده رقابت می کردند. تبلیغات آنها اغلب فهرستهایی مشروح از وسایل خاص همراه با پشت نویسی ها و تایید نامه هایی بود، که ابتکارهایی که در تبلیغات خود بکار می بردند در تجهیزات امریکایی وجود نداشت. 3-23) جرج فاولر[5]، یک رادیولوژیست فیلادلفیایی موافقت کرد که از عکسش در یکی از اعلامیه ها- برای هدایت طرح  حفاظت در درمان به سمت تهیة لامپ های جدید- استفاده شود. استفاده از تصاویر اشخاص مشهور باعث فروش بیشتر تجهیزات پزشکی شد. [1] American Roentgen Ray Society[2] Friedlander[3] Waite and Bartlett Manufacturing Company[4] Wagner Company[5] George Pfahler  از سال 1900 واضح بود که آیندۀ اشعۀ ایکس در زمینة پزشکی خواهد بود. بعضی از متخصصان و عکاس ها به تجاوز از روش قانونی کسب مدارج پزشکی از مدارسی که گاهی اوقات از استاندارد های مطمئنی برخوردار نبودند اقدام کردند. اعضای ردۀ جدید مشاغل رادیولوژی، چه آنهایی که بطور کلاسیک دوره دیده بودند و چه آنهایی که ندیده بودند، به طور قابل توجه ای علاقمند به کیفیت وسایل اشعۀ ایکس به همراه ابتکارها و اصلاحاتی در بازده، ایمنی، و سودمندی آن بودند در این حین مردم متوجه شدند که اشعۀ ایکس یک وسیلۀ غیر کاربردی برای خانه و سرگرمی است و دلیل خاصی برای ارتباط بین بسیاری از « سوختگی های اشعۀ ایکس » که هنگام استفاده از آن بوجود می آید پیدا شد. بزودی تبلیغات منحصراً پزشکان و دستیارانشان را مخاطب قرار داد، و بخصوص از سال 1900 در صفحات مجله های پزشکی به چاپ رسید. مردان و زنان عرصۀ پزشکی که از اشعۀ ایکس برای تشخیص و درمان بیماریها استفاده می کردند به هر چه امن تر و قدرتمندتر شدن تجهیزات می اندیشیدند. از آن سو سازندگانی که در این زمینه فعالیت میکردند هر ساله دستگاه هایی بزرگتر، بهتر، سریعتر و تمیزتر را برای آنها ارائه می نمودند. در همان زمان، رادیولوژیستهای اولیه سعی شان بر این بود که دیگر مشاغل پزشکی( جراحان و کارورزان عمومی) را متقاعد کنند که تهیه و تفسیر عکس ها و نیز نظارت بر چگونگی استفاده از اشعه ها به لحاظ درمانشناسی نیاز به مهارتهای ویژه ای دارد. هر چه ظاهر ماشین پیچیده تر باشد، متصدی آن نیز بایستی اطلاعات بیشتری داشته باشد. بدین ترتیب در سال 1902، انجمن( تازه تأسیس) اشعۀ رونتگن امریکا[1] به شرکت فریدلندر[2] نوشتند که برای کنترلِ ژنراتور برق خود نیاز به « دکمه ها و درجه های تنظیمِ بیشتری » دارد. هر ساله ماشینهای جدیدتر و پر جلوه تر- با هر چه بیشتر و بیشتر شدنِ دکمه های تنظیم- الگویی برای تکنولوژی پزشکی سدۀ بیستم شد.  3-18) این خط تولید توسط شرکت صنعتی وایت و بارتلت[3] ( در حدود سال 1903 ) در نیویورک را نشان می دهد. در سال 1905، بالغ بر دو هزار از محصولات شرکت از لوازم اشعۀ ایکس در ایالات متحده فروخته شد. بعضی فروشها کاملاً جزئی و یا برای تنها یک مورد رادیولوژی بودند. همۀ آنها با احتیاجات پزشکان و امدادگرانِ پزشکی هماهنگ بودند، و آگهی هایشان بخوبی بیشتر تحولات محسوس در عرصۀ پزشکی منعکس کنندۀ تغییرات واقعی تکنولوژی بود. 3-19) وایت و بارتلت این ژنراتور ساکن را در سال 1901 به بازار عرضه داشتند. این دستگاه عظیم الجثه، که به هیچ وجهی در داخل یا مجاور اتاقهای معمولی بخش رادیولوژی بیمارستان جای نمی گرفت، یک نکتۀ مهم برای فروش عرضه داشت که آنهم اندازه اش بود. این وسیله بقدری معروف شد که بیشتر از چندین مورد از روی آن در سالهای بعد ساخته شد. با وجود اینکه یک تکنولوژی بخاطر نامطمئن بودن ( و گاهی اوقات ناپسند بودن ) در زمینۀ بالینی به سرعت از رده خارج می شد این دستگاه با توسل به این عقیده که « بزرگتر باید بهتر باشد » موفق شد. 3-20) بسیاری از آگهی دهندگان کیفیت عالی ماشینهایشان را شرح می دادند. در مورد این ژنراتور استاتیک، کمپانی واگنر[4] در سال 1901 خطاب به پزشکان چنین گفت: « این ژنراتور هر چه بخواهید در زمینة درمانشناسی و اشعۀ ایکس برایتان انجام می دهد ». از قدیم طرح ماشین، عامل مهمی در فروش هر چه بهتر اشعۀ ایکس بوده است و به همین دلیل واگنر این مجموعه پر آب و تاب را « خوشة ناهید » نامید. 3-21) دو نکتۀ مهم در آگهی های فروش اشعۀ ایکس برای پزشکان رعایت می شد که میتوان در این آگهی سال 1899 از شرکت لامپ ادیسون ( که بعداً با علامت اختصاری GE شناخته شد ) دید. - قدرت بیشتر و هر چه آسانتر بودن و همچنین تأیید دیگر متخصصان این رشته – شاید تیتر « فلورسکوپهای باریمِ ما گروهایی از دوستان خوب دارند » یک عنوانِ جذاب برای بیشتر گوشهای عصر مدرنیته به نظر نیاید، اما اخباری که بر کار آموزیدگی و سودمندی تجهیزاتِ مورد تأیید دیگران متخصصان این شغل دلالت داشتند از سوی رادیولوژیستهای آن وقت مورد توجه واقع می شدند. 3-22) شرکتهای سازندة آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و انگلیسی برای جذب رونتگنولوژیست ها در خرید محصولاتشان با شرکتهای ایالات متحده رقابت می کردند. تبلیغات آنها اغلب فهرستهایی مشروح از وسایل خاص همراه با پشت نویسی ها و تایید نامه هایی بود، که ابتکارهایی که در تبلیغات خود بکار می بردند در تجهیزات امریکایی وجود نداشت. 3-23) جرج فاولر[5]، یک رادیولوژیست فیلادلفیایی موافقت کرد که از عکسش در یکی از اعلامیه ها- برای هدایت طرح  حفاظت در درمان به سمت تهیة لامپ های جدید- استفاده شود. استفاده از تصاویر اشخاص مشهور باعث فروش بیشتر تجهیزات پزشکی شد. [1] American Roentgen Ray Society[2] Friedlander[3] Waite and Bartlett Manufacturing Company[4] Wagner Company[5] George Pfahler

۴. یافتن شیوه ای صحیح در تبلیغات

اگر چه سازندگان اشعة ایکس  می دانستند که محصولاتشان برای مجموعة پزشکی تعیین شده است، و توسط کارکنان آموزش دیدة پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد، چند سالی را صرف بحث برای یافتن شیوة صحیح تبلیغ کردند. در این دوره، تعداد زیادی آگهی که امروزه نامناسب، خنده دار و حتی ناامید کننده بنظر می رسند پدیدار شدند. نگاه دقیق تر به مفهوم زمان، مشکلات این شرکتها را در مواجهه با قراردادن آگهی های مؤثر و موفق آشکار می کند. تجهیزات اشعة ایکس ، اولین تجهیزات الکتریکی پزشکی بود که بطور گسترده مورد دادوستد قرار گرفت. تنها قواعد تبلیغات، توسط حرکت برق درمانی وضع شده بود. وقتی تبلیغ کنندگان اشعة ایکس ، تبلیغاتشان را در حرفه ای ترین مجلات پزشکی قرار دادند، خودشان صفحات تبلیغاتی که شامل مطالبی پیرامون داروهای هوموپتیک، سقط جنین مخفی و داروهای الکلی بود منتشر کردند. گاهی اوقات نیز روشهای تازه و نوینی برای جلب توجه خواننده مورد نیاز بود. اولین رشتة علم پزشکی که به ابزار عکاسی دسترسی واقعی داشت و همچنین بطور عادی از عکسها در مقالات و تبلیغات پزشکی استفاده می کرد، رادیولوژی بود. از طرف دیگر هیچگونه سابقه ای در تبلیغات پزشکی برای معنی بخشیدن به « بی اثری رونتگنولوژی » وجود نداشت. در این دوره بود که بطور عمده در تبلیغات اشعة ایکس  از عکس دستیار زن- به عنوان بیمار- در حالتی که لبخندی حاکی از رضایتمندی بر لب داشت استفاده می شد- یک قرارداد عکاسی که به دیگر تبلیغات پزشکی دهة 1910 راه یافت. 3-24) دستیار جوانی که بزودی بجای او خانم رم واگنر[1] در بسیاری از تبلیغات اشعة ایکس واگنر ظاهر شد، در حالیکه همیشه موهایی کاملاً مرتب داشت مستقیماً به دوربین نگاه می کرد.3-25) دکتر مهران قصابیان[2] از این زن جوان در یک سری آگهی های لوازم اشعة ایکس  و برق درمانیِ شرکت کوئینِ فیلادلفیا استفاده کرد. او برای آگهی های مجله یک لباس تیرة زیبا می پوشید؛ و در « کارتهای تبلیغاتی » خصوصی حرفه ای بدون لباس و لباس زیر ظاهر می شد.3-26) در حقیقت ترکیب زنان ثابت می کرد که یک محرک برا ی میزان فروش در این شاخه است. نیمرخهای سایه ای تمام بدن واگنر در سال 1900 معروف شد...3-27) ... که آنها در سال آینده با عنوانی ویژه و در روشنایی ظاهر شدند.3-28) این تصویر اتاق اشعة ایکس  ی که خیل هم خوب مجهز است مشکلات تبلیغ کنندگان سال 1900 را نشان می دهد: پزشکانی که از اشعة جدید استفاده می کردند ممکن بود که از این وسایل پزشکی جنبی- جعبه های گالوانیک، حمام « القایی » و اِترهای شفابخش نامرئی بطور تفریحی استفاده کنند. چه شیوه ای برای این پزشکان ( که مشتریهایی بالقوه هستند ) بایستی اتخاذ کرد؟3-29) آگهی دهندگان نمی توانستند مورد نظر برای تبلیغاتشان را در مجلات پزشکی انتخاب کنند، به عنوان مثال این یکی که در سال 1900 توسط ویلیام رولینز برای شرکت نور ایکسِ اِی- دبلیو اِل[3] چاپ شده است، در همان صفحات محصولاتی مشابه نظیر « جوانه های سلامتی[4] » که یک تبلیغ گسترده مخفی از سقط جنین بود پیدا کردند.3-30) بعضی از آگهی دهندگان شیوة جدیدی از تبلیغ را که شامل تصاویر کارتونی خنده دار و چشمگیر بود ارائه کردند به امید اینکه محصولاتشان برجسته تر از سایر تبلیغات داروهای معالجة اعتیاد باشد.3-31) این حقیقت باقی ماند که با اینکه گروهی از پزشکان مجموعة بیمارستانی به کار در زمینة رادیولوژی می پرداختند، گروه دیگر که تعدادشان خیلی هم بیشتر بود اشعة ایکس  را در کارهای خصوصیشان در شهرستانها و شهرهای کوچک سراسر ایالات متحده بکار می بردند. افراد زیادی از این گروه اخیر گاهی اوقات اشعه های ایکس را در درمانها و معالجات نامناسب و با نظریات پزشکی دلخواه بکار می بردند. به زودی بر آگهی کنندگان روشن شد که شیوه های تبلیغاتی متفاوتی برای گروه های مختلف مورد نیاز است. [1] Mrs. Rome Wagner[2] Dr. Mihran Kassabian[3] A-WL X-Light[4] HALTH BUDS

۵. راههای جدید تبلیغ کردن

همراه با سازندگان اولین ماشینهای مدرن پزشکی، سازندگان اولیة اشعة ایکس  اَشکال و شیوه های منحصربفرد تبلیغاتی را شناختند. کار « واسطه گری » اشعة ایکس  یا فرستادن فروشندة سیار به بیمارستانها و ادارات همراه با اسناد تجهیزات جدید با اینکه موفقیتی سریع را در بر نداشت ولی بایستی شروع می شد. شرکتها بدنبال راههای جدیدی برای جلب توجه مخاطبان به محصولاتشان بودند، در همان حال رادیولوژیستها نیز به این فرض رسیدند که بایستی مهارتهایشان را با تبلیغات به اطلاع عموم مردم برسانند. کاتالوگها و مجلات تبلیغاتی محصولات مربوط به جراحی و داروسازی در ربع آخر قرن نوزدهم مشترک بودند. پست دسترسی پزشکان شهرهای کوچک و نقاط دور افتاده را به آخرین و پیشرفته ترین وسایل پزشکی ممکن ساخت. شرکتهای زیادی در 1896 ژنراتورها و لامپهای اشعة ایکس  را در کاتالوگهایشان آوردند، ولی در سال بعد (1897) منحصراً تولیدات اشعة ایکس  را در جزوات تبلیغاتی خود آوردند. دیگر سازندگان به دنبال ارایة محصولاتشان در نمایشگاههای بین المللی بود. مدالهای در نظر گرفته شده برای ابتکار عمل و طراحی خوب در این زمینه به طور مبتکرانه ای در آگهی های مجلات و ژورنالها گنجانده می شد. در سال 1902، سازندگان  اشعة ایکس  با طرح ایدة آوردن و نمایش سری کامل وسایل واقعی اشعة ایکس  به غرفه هایی در جلسات انجمن اشعة رونتگن امریکا، به موفقیت رسیدند. عقیدة‌ رایج دربارة تجارت مدرن پزشکی نشاندهندة اصولش در اولین تلاشها برای نمایش تکنیکها و تجهیزات اشعة ایکس  در نشست ها و جلسات رادیولوژی بود. هیچگونه سختگیری در برابر استفاده از تشعشع یونیزه کننده در طول نمایش نبود، و فروشنده ها اغلب بیشتر از « میزان مجاز ( دوز‌ ) تابشِ » تجویز شده در اتاق می ماندند. در مدت آن سالها با وجود خیلی از مشکلات چه در نمایشگاهها، چه در خطای ناشی از انسان، چه در میان کاتالوگها، و یا بوسیلة خیلی از منابع آبکی در دیگر تبلیغات، اشعة ایکس  به روشنی باقی ماند. 3-32) المر ویلیانگ[1]، یک سازندة‌ وسایل الکتریکی، یک خط در عنوان صفحه اش و چندین صفحه به کاتالوگهایش اضافه کرد تا یک سازندة اشعة ایکس  شود. در اینجا نسخة چهارم کاتالوگ او را مشاهده می کنید که در آن علاوه بر تجهیزات الکتریکی لوله های رادیولوژیکی و قطعات کمکی آن تبلیغ شده بودند. 3-33) شرکتها اجناس را به سرعت از کاتالوگهایشان به مجلات تبلیغاتی اولیه انتقال میدادند. طرحهای موجود در این آگهی ابتدا در کاتالوگ قبل از خود آورده شده بودند. 3-34) این تصویر کاتالوگ فریدلندر در سال 1901 را نشان می دهد که در آن در بیشتر از صد صفحه از وسایل اشعة ایکس  و لوازم مربوطه ارائه داده شده بود. بیشتر شاغلین از روی ترسیمات و آموزشهای جزء به جزء کاتالوگها برای تولید « اشعه های جدید شگفت انگیز » الگو گرفتند. 3-35) شیدل اند کو. این نمایشگاه عکس رادیوگرافی، مدارات . وسایل ( کار! ) اشعة ایکس  را در همایشی که در سال 1902 در هتل انجمن اشعة رونتگن امریکا واقع در شیکاگو برپا کرد. بیشتر از چهل کمپانی درخواستهای خود را به انجمن برای نشستی که در سال 1903 داشت، ارائه کردند. شروع یک روند در تجارت پزشکی نشاندهندة انتشار آن در دیگر زمینه ها است. 3-36) برخی مجلات اولیه، مانند عصر اشعة ایکس  و برق درمانی امریکا، توسط سازندگانی که مطمئن بودند همة عکسهای بالینی کیفیت تجهیزاتشان را نمایان می کند، چاپ و کنترل می شد. 3-37) اگر چه بسیاری از پزشکان احساس می کردند که تبلیغ کاری غیر حرفه ای است، دیگران بین مهارت پزشکی و تبلیغ خدمات رادیولوژیکی ارتباط برقرار کردند. دکتر امیل گراب[2] اهل شیکاگو این کارتهای تجاری نوظهور را در اوایل دهة 1900 توزیع کرد. عینکهای چشمی سلولوئید می توانستند در دیدن استخوانهای زنان دورة ملکه ویکتوریا، با استفاده از نشانی گراب بطور معکوس استفاده شوند.3-38 و 39) بارها برای اشعة ایکس  به آگهی های کاملاً نامربوط در حرفه های پزشکی استناد می شد؛ « نیازی به تبلیغ برای اشعة ایکس  نیست » تبلیغی معادل با « واضح مثل روز » بود.3-40 و 41) بیشتر کمپانیها مدالهایی را که در عرصه ملی و نمایشگاه های بین المللی کسب کرده بودند آگاهی می کردند. [1] Elmer G. Willyoung [2] Dr. Emil Grubbe

۶. رادیولوژی به عنوان یک شغل

حقیقت این است که اشعة ایکس توانست کار تشخیص بیماری را بهبود بخشد و این اطمینانی مضاعف را در پی داشت و روش تشخیص را با کمی تحول به یک کار تخصصی مبدل ساخت. بزودی مدارس خصوصی دوره های آموزشییهم برای درمان با اشعة ایکس و هم برای رادیوگرافی دایر کردند. بعضی مدارس ( و بعضی از دانشجویان ) از دیگران در این زمینه پیشی گرفتند. مدارسی در فیلادلفیا و بوستون برنامه هایی برا ی تدریس چگونگی استفاده از اشعة ایکس در دورة پزشکی تنظیم کردند. مدارس دیگر ( همان « آکادمیهای مکاتبه ای » )هدف خود را بر روی پرورش متخصص برق و عکاس قرار دادند تا بتوانند پشتیبان شایسته ای در پزشکی باشند و بقول خودشان « دکترهای رونتگنولوژی ] پرتوشناسی[ » باشند. در حقیقت اینکه چه کسی می توانست فیلم ها را بفهمد یا درمان مورد نیاز را تشخیص دهد از بیشترین موضوعات مورد بحث بود. در این قسمت بود که فرمهایی جهت ثبت صحیح تأثیرات اشعة ایکس تهیه شد، انجمن اشعة رونتگن امریکا (1900) کوششهایی جهت تعریف متخصص رونتگنولوژی کرد. رادیولوژیست تازه کار با پرداخت 5 دلار عوارض سالیانه میتوانست در زمینة تخصصش در فعالیتهای ملی شراکت داشته باشد و نشریة رسمی و معتبری را دریافت کند- خبرنامة اشعة ایکس امریکایی ها- که در 1897 توسط کشیش لوئیس[1] به عنوان پزشک و هبر روبرت[2] به عنوان کارفرما تأسیس شد. در سال 1905، بیشتر بیمارستانها « اتاقهای اشعة ایکس   » داشتند و پزشکان و تکنسینهایی برای تصدی این امر انتخاب شده بودند. در سرتاسر ایالات متحده بیشتر انجمنهای بزرگ از امکانات ویژه ای برخوردار بودند، و معمولاً به نام آزمایشگاه اشعة ایکس  خوانده می شدند، بطوریکه امکان مطالعة عکسهای رادیوگرافی برای پزشکان فراهم بود. امّا آنچه فیلمها می گفتند آنطور که باید و شاید واضح و روشن نبود و کاربرد اشعه ها در درمان امراض به عنوان شغلِ « زیر پله ای »، آنچنان که عکسبرداری پزشکی و فیزیوتراپی بودند، در بیمارستان مطرح نبود. سالها گذشت تا جرقه و تکانی برای سازماندهی و اطمینان بخشی به روش استفاده از بخش رادیولوژی در ذهن پزشکان و تکنسینهای متخصص این رشته خورد. 1-41) بزودی یک سری دوره های درسی گسترده مانند لابراتوار اشعة ایکس کشیش لوئیس در مدارس گذاشته شد. بعضی آموزشهای محدودشان برای « پزشکان »، معمولاً به صورت تعریفی خیلی سر بسته و کلی بود. دیگر اهدافشان در دورة تحصیلی پرورش متخصصین برق و عکاسانی برای مشاغل پزشکی بود که هم شامل تشخیص و هم درمان بیماری می شد.1-42) بایگانی هایی از پرتونگاری درمانگاهی، که در آوریل 1896 در لندن منتشر شد، اولین ژورنال همه جانبه و گستردۀ مطالعاتیِ رادیولوژی بود. مقالاتِ اندیشمندانة آن ( که به تعداد زیاد توسط اعضای مختلف انجمن پزشکی تنظیم شده بود) و عکسهای رادیوگرافی در اندازه های بزرگ و با کیفیت بسیار خوب اعتبار و شهرت حرفه ای این رشته را بالا برد.1-43) در میِ 1897، هبر روبرت[3] مجلۀ اشعة ایکس آمریکا را، بطور گلچین شده تری نسبت به همتای بریتانیایی خود تأسیس کرد. در اصل سازمانی رسمی از طرف انجمن اشعة رونتگن امریکا، به طور دوره ای آزمایشهای رادیولوژی مختلفی را که در سطح ایالات متحده توسط افراد عادیِ شهرهای کوچک انجام می شد به اطلاع آزمایشگاههای دانشگاههای بزرگ می رساند.1-44) محبوبیت اطلاعات لازمِ تکنولوژی اشعة ایکس با عبارت « خودتان اینکار را انجام دهید » راهی سریع به سمت صنعت اشعة ایکس باز کرد. شرکت لامپ ادیسون یکی از اولینهای این صنعت بود.1-45) مراکز پزشکی و علمی نام تجهیزات مورد استفاده در رونتگنوگرافی را پیش از وجودشان تغییر دادند. در اینجا یک سیم پیچ الکتریکی استاندارد ( رئوستا ) را می بینید که با نام « دستگاه رونتگن » عرضه شده است.1-46) بزودی شرکتها در تولید تجهیزات ارزانتر و قابل حمل تر به رقابت پرداختند. بعضی تولیدکنندگان با تمسخر و استهزاء نسبت به سازندۀ ژنراتورهای سنگین ( و گران ) نظیر کمپانی نلسون[4]، واکنش نشان دادند. [1] St. Louis[2] Heber Roberts[3] Heber Roberts[4] Nelson & Co.

۷. قدرت هولناک اشعه ها

در فوریۀ 1896، یک پروفسور فیزیک در دانشگاه وندربیلت، رئیس دانشکدۀ پزشکی را متقاعد ساخت تا طی یک آزمایش از جمجمه اش عکس بگیرد. سه هفته بعد موهای سر رئیس ریخت، با این حال آنها در ثبت دقیق این واقعه سهل انگاری کرده و برای آن دلیلی روشن ذکر نکردند. در اواخر 1896، گزارشاتی مانند آن و حتی گاهی مزحک نیز دیده می شد. در میان مشکلات گزارش شده التهاب، بی حسی، ریزش مو، عفونت، پوسته شدن و درد شدید را به اشعۀ ایکس ربط داده بودند. دلایل ممکن بسیاری مورد تحقیق قرار گرفت: گاز اُزن تولید شده توسط ژنراتور ساکن، گرما و رطوبت خیلی زیاد، بیش از حد در معرض پرتو قرار گرفتن، و « حساسیت به اشعۀ ایکس ». در نگاهی به گذشته اینکه یک طور بی میلی نسبت به مقصر دانستن « اشعه های جدید » در بروز علائم غیر عادی بیماری وجود داشته گیج کننده بنظر می آید. اما هیچگونه سابقۀ تاریخی که بر پایۀ ترس معقول از اشعه ها باشد، و نیز دلیلی برای قبول اینکه تأثیرات آنها می توانسته کمتر یا بیشتر از ضرر برق باشد وجود ندارد. وقتی علیه این عقیدۀ گسترده که اشعۀ ایکس بی ضرر است مخالفتهایی دیده شد، سؤالات اولیه دربارۀ ایمنی و کوششهایی در حفاظت تقویت شدند. اواخر سال 1896 الیهو تامسون[1] یک آماس پوستی روی انگشت دستش دید، و نتیجه گرفت که اشعه های باعث این مرض شده اند. ویلیام رولینز[2]، در سری کتابهایش به نام « نکاتی بر نورِ ایکس » که قابل توجه هستند احتیاط زیاد و استفاده از پوششهای سربی را حین پرتو دهی مورد دفاع قرار داد. اما اکثر افراد مشغول در این رشته این سخنان را نادیده گرفتند، و بزودی دارو و مرهمهایی از روی ( Zinc ) برای رفع سرخی بینی و دستانِ « متصدیانِ اشعۀ ایکس  » بفروش رسید. برای بسیاری از مردان و زنان دیگر خیلی دیر شده بود. این بی توجهی ادامه داشت تا مرگِ کلارنس دالی[3] ( 1904 – 1865 )- دستیار ادیسون در ساخت تجهیزات اشعة ایکس  ، و ثبت کنندة مبارزۀ او با سوختن، قطع عضوهای پیاپی، و جراحتهای وسیع- که مشاهده گران پزشکی به این نتیجۀ جدی و قطعی رسیدند که اشعه ها می توانند کشنده و مهلک باشند. حتی پس از این واقعه؛ باور اینکه اشعه ها بطور مستقیم اثر سرطان زایی دارند مشکل بود. در این سالها، آگهی ترحیم پیشگامان رادیولوژی با یک نظم غم انگیزی در مجلات ظاهر می شد، محققان برای حل این تناقض و دوگانگی که این کشف جدید به همان اندازه که می تواند شفابخش باشد مرگ آفرین است تلاش کردند. 1-47) رادیولوژیستهای اولیه به هیچیک از در معرض اشعه قرار گرفتنهای فکر نمی کردند- اندازه گیری شدت لامپها، انجام نمایشها، محل و بیماران متعددی که در طول درمان با آنها بودند، حتی محاسبۀ میزان « دوز التهاب » در دستانشان را. فلورسکوپ دستی یکی از منابع عمومی در پرتو دهی بود که در سالهای 1890 متداول بود.1-48) بعضی از تجهیزات اولیه بنظر می آمدند که برای پرتو دهی های خیلی زیاد طراحی شده اند. در این تصویر یک « تخت رونتگنولوژیست » که به طور خاصی بصورت یک میز اریب طراحی شده بود را می بینید که کار فلوروسکوپی را راحت کرده و از طرفی هیچگونه اقدام حفاظتی در آن صورت نگرفته است.1-49) اگر چه اشخاص بسیاری متوجه ارتباط مشکلات با « سوختگیهای اشعۀ ایکس  » شده بودند، امّا این تا زمان مرگ کلارنس دالی (1904– 1865)، دستیار تمام وقت ادیسون در ساخت اشعۀ ایکس  و آزمایش ها، که بالاخره مشاهده گران در این که اشعه های سحر آمیز به همان اندازه که شفا بخشند می توانند مرگ آسا باشند متفق القول شدند.1-50) در آن موقع برای خیلی از پیشگامان اشعۀ رونتگن دیگر خیلی دیر شده بود، مهران قصابیان (1910 – 1870) با دقت زیاد یادداشتها و عکسهایی از دستانش در طی پیشرفت غانقاریا و قطع عضو های متعدد تهیه کرد، به این امید که این داده ها بعد از مرگش مفید فایده واقع خواهند شد.1-51) کوششهای اولیه برای محافظت در برابر پرتو ها مستلزم پوششهایی سربی، دامنهای سنگین، کلاه های فلزی، و دیگر متعلقات بودند که خیلی گرم بودند و گاهی اوقات کارِ مضرِّ رادیولوژی را حتی مشکلتر می کردند. [1] Elihu Thomson[2] William Rollins[3] Clarence Dally

۸. پی نوشت

رونتگن، که اشعة X  را برای دیگران گذاشت تا توسعه دهند و تکمیلش کنند، در سال 1923 دار فانی را وداع گفت، او آنقدر زنده ماند تا ببیند که چطور کشفش از یک اتاق تاریک شروع شد تا جزئی ضروری از جهان پزشکی مدرن شد.

* با توجه به اینکه عکس های بارگذاری شده در سایت های بارگذاری فایل دیگر پشتیبانی نمی شوند، این نوشتار به اینگونه متن وار در آمده است.

ما را از نظرات خود مطلع نماييدتماس با ما